افسونگر قونیه

افسونگر قونیه

افسونگر قونیه

وضعیت: موجود
ناشر: فکر آذین
قیمت:  
750,000ريال675,000ريال

(روایتی از عشق پرشور شمس و مولانا)

 

نویسنده : محمد خرسندی

 

این کتاب روایتگر عشق شورانگیز شمس و مولانا و یک کالبد شناسی از شخصیت شمس براساس نظریه روان تحلیلی یونگ است. در این اثر با زندگی نامه شمس از هنگام تولد او تا زمانی که برای همیشه ناپدید می شود پیش می رویم و از ارتباطی که میان او و مولانا شکل می گیرد می خوانیم. “افسونگر قونیه” به خواننده نشان می دهد که چگونه شخصیتی، هوش از سر مولانا برد و او را چنان واله و شیدا نمود.

 

گزیده ای از کتاب :


شمس بذله گویی نکته سنج و درعین حال گزنده بود، طنز او بار فلسفی داشت. سال های سفر به او یاد داده بود که گزیده گو، موقع شناس و مخاطب گزین باشد، سخنش هرجایی و با هرکسی نیست، بلکه با شرط و نازهایی سخن می گوید.

من فقط با خودم می توانم سخن بگویم، یا هرکه را که خودم را در او ببینم، می توانم سخن بگویم.

هوا در حال سرد شدن بود، اما تنش سرما را به خوبی تحمل می کرد. در دل صحرا صدای گام هایش بود که او را از تنهایی بیرون می آورد. محمد لحظه ای آرام و قرار نداشت، جستجو می کرد و در تلاش بود تا استقامت و پایداریش را در دشت ها و صحراها بیشتر کند، چشمانش منتظر بود و این انتظار او را به جلو حرکت می داد، حرکت او پیوسته و آهسته بود. مصمم به راهش ادامه می داد. هرگاه احساس می کرد که از جستجو خسته شده است یافتن به سراغش می آمد، کشف ناشناخته هایی که نمی دانست چیست. محمد در حالی که با خود نجوا می کرد، حس کرد باید در اعماق خود نیز جستجو کند. «سرچشمه همه چیز در زیر است؛ من باید به این سرچشمه دست پیدا کنم.»

محمد بر روی زمین صاف گام می گذاشت و راحت تر از گذشته راه می رفت، اما زمانی احساس بهتری پیدا می کرد که بعد از هر سربالایی بر بالای تپه ای می رسید چرا که زیبایی ها را از بالا بهتر احساس می کرد، مناظر جذاب تر از گذشته از جلو چشمانش رژه می رفتند، بی آنکه خستگی را در تن و جسمش احساس کند روحش او را به جلو فرامی خواند و صیقل می خورد. این روح سرکش او را سبک تر می کرد و سبکبال تر از گذشته به راهش ادامه می داد.

خارها را آن گونه در آغوش می گرفت که صخره را. پاکی ها و ناپاکی هایش در کنار هم رژه می رفتند و احساس می کرد که پاکی فزون تر می شوند. به دنبال خورشید در حالی روان بود که هنوز گاهی سایه ها به دنبالش بودند. برف بارش خود را آغاز کرده بود. موهای محمد از برف سفید شده بود. در کنار صخره ای نشست، آتشی روشن کرد و در نور آن خیره شد. آن قدر در رقص شعله ها محو شد که در کنار بوته آتش به خواب عمیقی فرو رفت.

مشخصات کتاب افسونگر قونیه

مشخصات
شناسنامه کتاب
عنوان : افسونگر قونیه
ناشر : نشر فکرآذین
نویسنده : محمد خرسندی
نوبت چاپ : اول
تاریخ انتشار : 1398
نوع جلد و قطع : شومیز - رقعی
تعداد صفحات : 177
شابک : 9786009722693
وزن (گرم) : 170
شاخه‌ها
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.
مرورگر شما بسیار قدیمی است!
جهت مشاهده این وب سایت به صورت صحیح، بروزرسانی مرورگرتان ضروری خواهد بود. بروزرسانی مرورگر
×