آواز خار

آواز خار

آواز خار

وضعیت: ناموجود
ناشر: ترانه

نویسنده : مرضیه داودپور

 

درویشان، مشغول ساختن عمارت خانقاه شیخ بودند. درودگران چوب می‌تراشیدند و ناوه‌کشان، ناوه‌های سنگین گل را بر گردن نهاده و بام خانقاه را به گل می‌اندودند. موکب سلطانی با جلال و جبروت از دور نمایان شد. سلطان سنجر سلجوقی بود که با خدم و حشم از مرو به راه افتاده، به قصد زیارت شیخ به معدآباد رسیده بود. مردی بلند قامت و درشت هیکل و با جمال به استقبال سلطان آمد. مرد، صورتی سرخ و سفید و محاسنی می‌گون داشت. بزرگی و صلابت از چهره‌اش هویدا بود. ژنده پیل بود. چه در مقام و چه در اندام. مرد آستین از تراشه‌های چوب درودگران پر کرد و بر سر سلطان بزرگ پاشید. چشمان میشی رنگ درشتش را به او دوخت و با کلام نافذش با او سخن گفت: سنجر را نثار ما این است. سنجر گفت: ای شیخ، از تو کرامات بسیار دیده‌ام و حال به زیارتت آمده‌ام. از تو تقاضا دارم مرا از کاری که می‌کنم، باز نداری. آنگاه سلطان با عظمت سلجوقی. ناوه گل بر گردن نهاد و به طرف بام رفت و گفت: وسیلتی برای آخرت نداشتم. اگر در روز قیامت پرسند که وسیله‌ای داری، بگویم که ناوه‌کش احمد جامی‌ام. تراشه‌های چوبی که شیخ بر سر سلطان ریخته بود. چرخ زنان در جوی آب پیش می‌رفتند و به چشم مردم، چون قطعات زر جلوه‌گر می‌گشتند.

مشخصات کتاب آواز خار

مشخصات
شناسنامه کتاب
عنوان : آواز خار
ناشر : انتشارات ترانه
نویسنده : مرضیه داودپور
نوبت چاپ : اول
تاریخ انتشار : 1394
نوع جلد و قطع : شومیز - رقعی
تعداد صفحات : 182
شابک : 9782000442158
وزن (گرم) : 210
شاخه‌ها
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.
مرورگر شما بسیار قدیمی است!
جهت مشاهده این وب سایت به صورت صحیح، بروزرسانی مرورگرتان ضروری خواهد بود. بروزرسانی مرورگر
×