نویسنده : میچ آلبوم

   ترجمه : کیومرث پارسای

اثری خواندنی که زندگی، مرگ، زمان و امید را رنگ و بویی دیگر می بخشد و اهمیتی را که لحظه ها در دنیای انسان ها دارند گوشزد می کند. ارباب زمان انسان هایی را به تصویر می کشد که برای جاودانگی و توقف زمان تلاش می کنند تا بتوانند بهره بیشتری از دوست داشتن و زندگی ببرند در حالیکه با این کار آن چه را که در پی آنند از کف می دهند.

گزیده ای از کتاب :

با ساعت شنی در دست، کنار برکه در انتظار ایستاد. به نوعی اطلاع داشت که تنها راه بازگشت، همان است.

اندیشید: «آیا واقعا امکان دارد این وضعیت به پایان برسد؟ آیا برای این برزخ، پایانی نیست؟ چه دنیایی در انتظار من است؟»

ارباب زمان نمی دانست چه مدتی غایب بوده است.

به سخنان مرد سالخورده اندیشید: «به فریاد بیچارگی آنها گوش بده!»

به سطح درخشان برکه نگریست. چشمها را بست و دو صدا از میان آن غوغا شنید: یکی از مردی مسن، و دیگری از دختری جوان.

-زندگی دوباره!

-زمان را متوقف کن!