اين اثر يك نمايشنامه است كه هاول آن را در سال‌هاي پاياني عمرش نوشته است.

در‌بين نمايشنامه‌هاي منعكس كننده احوال واسلاو هاول،‌ در ميان آن‌چه به زمان حاضر و دوره پايان عمر نويسنده نزديك‌تر است، نمايشنامه در كار رفتن مقام خاصي دارد.

از آن جهت كه نه تنها نوعي حسب حال (اتنوبيوگرافي) نويسنده است (البته همراه با طنز خاص او)، كه به وجهي موجز و گويا تاريخ معاصر سرزمين چك را در دوران كوتاه پس از سقوط حكومت كمونيستي (از كنار رفتن هاول تا روي كار آمدن جانيشن او) تصوير مي‌كند. دوراني كه شور پاك آن انقلاب آرام (كه منجر به سقوط حكومت وقت شد) كم كم فرو نشست و زمان روي كار آمدن پراگماتيست‌ها فرا رسيد.

دوران كساني كه به شدت شتاب دارند تا مديريت كشور خود را از اقتصاد دولتي به اقتصاد بازار و حكم و حكومت سرمايه تبديل كنند. آن‌ها مراكز توليد را از دست دولت خارج و خصوصي مي‌سازند تا اقتصاد تحت سلطه سرمايه‌داران بر حكومت اخلاقي مورد نظر نويسنده ايده‌آليست، واسلاو هاول (با شعار "عشق و راستي بر دروغ و شر پيروز مي‌شود") چيره گردد. اين دوران جانشيني، محور اساسي نمايشنامه در كار رفتن است.

نمايشنامه حاضر در كنار همه خصوصيات ديگر،‌ اين تمايز را هم دارد كه در زندگي پرماجرا و واقعآ استثنايي هاول، نقطه پاياني محصوب مي‌شود؛ نقطه پاياني حرفه‌اي و آخرين اثر نويسنده‌اي كه به يقين اثر گذارترين شخصيت تاريخ معاصر سرزمين‌اش بود.