|
نام محصول: من از دنیای بیکودک میترسم
120,000ريال108,000ريال
توضیحات محصول
نویسنده : هیوا مسیح
این کتاب شامل 6 نامه و 3 داستان است .
قسمت های زیبایی از کتاب
اکنون به پایان دنیا رسیده ایم ، دیگر نه جامعه داریم و نه خانواده . ما آخرین یادگار هستیم از آنچه که بی اندازه بزرگ و عظیم بوده و به یاد مواهب نابود شده نفس می کشیم ، عشق می ورزیم ، می گرییم ، به دامان یکدیگر چنگ می زنیم و همدیگر را در آغوش می کشیم .
نمی دانم غروب کدام پاییز بود که دیدمت ، سیاه پوشیده بودی مثل همه مردم . می رفتی و در ازدحام آدمها گم می شدی . برگی از پاییز آمد و در میان باد گم شد . می خواستم صدایت کنم ، فریاد بزنم اما نمی دانستم در آن ازدحام سیاه تو کدام هستی ، صدایت که می زدم ، همه باز می گشتند با چشمانی دور و خسته .
و چه سخت ، چه سخت بود برای من ، سنگینی غمهای هزاران چشم دور که ناگزیر در من فرومی ریختند . اما باید صدایت می زدم .
حالا می فهمم که آدمها در جمع تنهاترند ، زیرا غریبانه تر از هر وقت به یکدیگر می نگرند .
باد ، شاید تنها باد بداند که آدمها ، در زمزمه های پنهانشان چه رازی را می گشایند .
صدایت زدم ، تو رو به نام خواندم ... صدایم در باد تا تو آمد ، اما هنوز نرسیده بود که باران گرفت و آهسته بر سنگفرش خیابان دانه پاشید . آنگاه صدایم خیس شد و دیگر باد نمی توانست کاری بکند .
در برابرم زمینی بود خیس ، زمینی که در آن خیره مانده بودم ، بی آنکه بدانم لباسهایم و کاغذهایم خیس شده اند .
وقتی دوباره نگاهت کردم که صدایت بزنم ، هزار چتر سیاه دیدم که در باران گم و پیدا بود . تو رفته بودی ، به کجا ، نمی دانم .
اکنون که برایت می نویسم ، ماه یک لحظه ، تنها یک لحظه بر پنجره و نرده های خیس نور می پاشد و می رود . در دفتر یادداشتم شماره تلفن ها و آدرس های زیادی دارم که بی نام مانده اند . تو کدام هستی ؟ به کدام شماره باید زنگ بزنم ؟....
نه همان بهتر که کاغذ را بنویسم و با یک تمبر ساده برایت پست کنم ، به کجا؟ به هر کجا که شد و کی به دستت خواهد رسید ؟ نمی دانم . چه فرقی می کند ، تو هر کجا که باشی ، نامت هر چه که باشد ، کاغذم را یک روز باد می آورد و بی گمان تو آن را خواهی خواند ، حتی اگر هنوز آن پیراهن سیاه بر تنت باشد .
|
|