ویلیام ترور کاکس، نویسنده رمان و داستان کوتاه سال 1928 در خانواده‌ای پروتستان در میچلزتاون ایرلند به دنیا‌‌‌ آمد.

او در کالج‌های سنت کلمبا و ترینیتی دوبلین تحصیل کرد. مدت کوتاهی به شغل آموزگاری پرداخت. سپس مدتی در یک شرکت تبلیغاتی کار کرد و از سال 1965 به طور تمام وقت کار نویسندگی را آغاز کرد. نخستین رمان او «معیار رفتار» نام داشت که در سال 1958 منتشر شد.

ترور از جمله پرکارترین نویسندگان معاصر ایرلندی است و به عنوان نویسنده‌ رمان و داستان کوتاه مورد تحسین بسیار قرار گرفته‌است.مکان رویدادهای چند رمان اولیه ترور، انگلستان است. او در 1953 به آنجا نقل مکان کرد. در کتاب «پسران خوب»(1964)، ‌پانسیون( 1965)، و گروه عشق( 1966)، ترور به شیوه‌ای استادانه تفاوت‌های جزیی و دقیق شخصیت‌هایی را که سرنوشت برایشان نوعی مصیبت رقم زده به تصویر می‌کشد.وی به رغم زندگی در انگلیس‌، اغلب برای مضامین داستان‌های خود از یک چشم‌انداز ایرلندی استفاده می‌کند.

از جمله آثار دیگر او می‌توان به تورگنیف خوانی، دو زندگی (1991) ، مجرد‌‌های تپه(2000)، و کمی در حاشیه( 2004) اشاره کرد.

وی عضو فرهنگستان ادب ایرلند است و برای آثار و نوشته‌هایش جوایز بین المللی فراوانی دریافت کرد که مهمترین آنها جایزه کتاب سال وایبرد، آریش تایمز و نامزدی جایزه بوکر بوده است.ترور در سال 2006 و 2007 دو جایزه اوهنری را هم از آن خود کرده است.

خلاصه داستان :

"پسر نوجوانی، كه به جرم دزدی به «دارالتادیب» سپرده شده، از سوی مسئولان آن مركز، برای شركت در مسابقات دو برگزیده می‌شود. او روزها، بدون هیچ نگهبانی، در جنگل به تمرین‌های طولانی پرداخته و تمام مدت با خود به مسائل گوناگون می‌اندیشد. آمادگی جسمانی وی و تمرین‌های مستمرش باعث شده همه یقین داشته باشند كه او برنده حتمی مسابقه خواهد بود. اما آن‌چه در ذهن پسرك می‌گذرد كاملا متفاوت است. او كه همیشه رنج كشیده و صحنه‌های تكان‌دهنده و زجرآور بسیاری را، با وجود سن كم، از نظر گذرانده است. تمامی افراد پیرامون خویش را مقصر شناخته و به خصوص با كه كسانی به نوعی با پلیس، دولت و زندان در ارتباط هستند، احساس دشمنی شدیدی می‌كند. بنابراین در تمام مراحل تمرین تصمیم خود را جدی‌تر كرده، و روز مسابقه، در آخرین دقایق، در حالی كه تمامی تماشاچی‌ها اطمینان یافته‌اند او برنده خواهد شد، ناگهان در جای خویش ایستاده و هیچ حركتی نمی‌كند. تشویق‌ها و فریادها، هیچ تاثیری بر وی نداشته و آن‌قدر بی‌حركت می‌ماند كه رقیبانش از او گذشته و برنده می‌شوند. پسرك اكنون احساس یك برنده واقعی را دارد كه توانسته بر خلاف خواست دیگران عمل كند."