ترجمه : فروزنده طبیب

 

قهرمان داستان «آگنس ماگنوس‌داتر» به گناه کُشتنِ ددمنشانۀ دو مرد، به کشتزاری دور افتاده در شمال ایسلند، جایی که او بخشی از کودکی خود را سپری کرده است، فرستاده می‌شود تا چشم به راهِ اعدام خود باشد. خانواده‌ای که در کشتزار زندگی می‌کنند، نگران و هراسان از این‌که آدمکشی را در خانه در کنار خود دارند، از او دوری می‌جویند. در این میان تنها کشیش، که آگنس او را به‌عنوان راهنمای معنوی خود برگزیده است، تلاش می‌کند تا او را بیش‌تر بشناسد. با گذشت روزهای زمستان و نزدیک شدن روز اعدام، خانم خانه و دخترانش درمی‌یابند که روایت دیگری نیز پیرامون رویداد پرهیاهویی که شنیده‌اند وجود دارد. آیا این آگاهی به رهاییِ آگنس می‌انجامد؟ آیا..

قسمتی از این کتاب : 

نویسندۀ اثر، «هانا کنت» ، با نگارش این کتاببه شکلی هیجان‌انگیز به زندگی زن محکومِ جوانی که در اوایل قرن نوزدهم در برابر همگان در ایسلند گردن زده شد، جان بخشیده است. داستان «آیین خاک‌سپاری» با اشعار نغز و افشاگری‌های تکان‌دهنده‌اش، همان‌گونه که فردی چشمگیر را در زمان و مکانی دور مطرح می‌کند، پرسشی اندوه‌ برانگیز را در ذهن خواننده برمی‌انگیزد: هنگامی‌که زندگیِ یک زن وابسته به سخنانی است که دیگران دربارۀ او بر زبان می‌آورند، چگونه می‌تواند امیدوار باشد که دشواری‌های زندگی را تاب آورد؟