ترجمه : فرزام حبیبی‌اصفهانی

 

اتفاق های مربوط به کارآگاه مرداک در سال ۱۸۹۵ در شهر تورنتو کانادا رخ می دهد و کارآگاه ویلیام مرداک به عنوان مامور شهربانی در حال حل معماهای مختلفی است که روش های تشخیص وی با استانداردهای آن زمان متفاوت است. کارآگاه مرداک سه همراه به نام‌های سربازرس براکانرید، دکتر جولیا آگدن و پاسبان با مهارت و مشتاق، جورج کرابتری دارد. کرابتری شخصیتی است که اشتیاق فراوانی به نوشتن رمان‌های معمایی دارد. سربازرس براکانرید، مافوق مرداک، یک فرد رک‌گو و دیرباور اهل یورکشایر با علاقه زیاد به ویسکی می باشد که روش‌های مرسوم آن دوره را به روش‌ها و متدهای جدید مرداک ترجیح می دهد ولی زمانی که مرداک با خوش شانسی معماها را حل می کند او معمولا خوشحال شده و افتخار می کند. کرابتری اغلب متدهای پیشرفته‌تر را نمی‌تواند درک کند ولی اشتیاق و وفاداری وی از او یک دستیار خوب ساخته است. دکتر آگدن نیز همانند کرابتری یک حامی عالی برای متدهای مرداک به شمار می رود. وی با مهارتی که در آسیب‌شناسی دارد کمک های بسیار مفیدی برای بدست آوردن مدارک جهت حل معماهای بزرگ توسط مرداک را فراهم می نماید....

 

در سحرگاه باراني، كارآگاه ويليام مرداك در محل كارش قرارگاه شماره چهار پليس تورنتو حاضر مي‌شود. مرداك در بدو ورود با گروهبان گشت روبه‌رو مي‌شود كه بسيار آشفته و ناراحت به نظر مي‌رسد. گروهبان گشت دليل نگراني خود را از عدم حضور سرپاسبان ويكن سر پست در خيابان ريور همچنين عدم بازگشت وي به قرارگاه ابراز مي‌كند. مرداك به خيابان ريور مي‌رود تا بلكه سرنخي از سرپاسبان ويكن به دست آورد كه در خانه‌اي متروكه با جسد وي مواجه مي‌شود و ... توم بيچاره سردش است،علاوه بر حل معماي سرپاسبان ويكن كه بسيار جذاب و هيجان‌انگيز است هم‌زمان راوي زندگي شخصي و روابط عاطفي كارآگاه ويليام مرداك است و بدين‌ترتيب خواننده را با زواياي پنهان شخصيت كارآگاه آشنا نموده و بر جذابيت داستان مي‌افزايد.