|
نام محصول: روز رستاخیز
ناموجود
توضیحات محصول
نویسنده : محمد چرمشیر، فرهاد مهندسپور
«روز رستاخیز» شامل بازخوانی رمان «محشر صغرا» نوشته تادئوش کونویتسکی است.
این نمایشنامه در سال ۸۰ نوشته و سال ۸۱ روی صحنه رفت. شکل نمایشی این اثر را رویدادهای به نظر اتفاقی و ناگهانی به هم میرساند. بهرهگیری از این ترفند باعث شده تا هر اتفاق و رویداد شگفتانگیز در دل این نمایشنامه رخ داده و شدنی به نظر برسد. تادئوش کونویتسکی نویسنده رمان اصلی و پایه اقتباس این نمایشنامه، روشنفکری از بلوک شرق است که برای رسیدن به رویاهایش زندگی کرده و اندیشههایی برای بشریت داشت. او زندگی را طوری مییابد که در آن، کابوسها سرانجام کار را رقم میزنند.
اجرای این نمایشنامه در سال ۸۱ دوبار تمدید و به ۸۰ شب اجرای پیوسته انجامید. چرمشیر و مهندسپور درباره کاری که با رمان «محشر صغرا» انجام داده و این نمایشنامه را تولید کردهاند، میگویند: شاید سادهترین کار ممکن؛ عوض کردن یک فرم به فرمی دیگر. رمانی که ساختمان ویژهاش را داشت به ساختاری نمایشی تبدیل کردیم. در این راه، گاه روند قصه را در جایی مسدود کردیم تا از جایی دیگر، آن را پی بگیریم. شخصیتی را رها کردیم تا شخصیتی دیگر را پررنگتر کنیم. شخصیتی را ساختیم تا برآیند چندین و چند شخصیت باشد و از همه روشنتر، تمامی مکانهای رمان را به یک نقطه انتقال دادیم. در واقع اتاق تادئوش (قهرمان نمایشنامه روز رستاخیز) تبدیل به چهارراهی شد که در آن، آدمها به یکدیگر و از همه مهمتر به خود تادئوش برخورد کنند. و همه اینها اختلافی بزرگ میان ما و کونویتسکی پدید آورد؛ قهرمان کونویتسکی حرکت میکند و دست آخر به یک انتخاب میرسد ولی قهرمان ما از همان آغاز، یک انتخابشده است. انتخابشدهای که به سوی تقدیر رانده میشود.
قسمتی از این کتاب :
اینک پایان جهان فرا میرسد!... میآید، نزدیکتر میشود و من در واپسین قدمهای جلجتایم در انتظارم؛ در انتظار این پایان. من که هیولایی کوچکم؛ ایستاده بر دو پای خویش. من که یکی از شمایم، یکی از شما هیولاهای کوچک ایستاده بر دو پای خویش؛ در آخرین دور این جهان. و در این آخرین دور، چه کسی میداند باید به کدامین سو چرخید؟...
|
|