نویسنده : مارک تواین

    ترجمه : جلال رضایی‌راد

«یک پیک‌نیک پرماجرا» برگزیده‌ای از بهترین‌ آثار مارک تواین(۱۹۱۰-۱۸۳۵) نویسنده و طنزپرداز آمریکایی است. او بزرگ‌ترین طنزپرداز و پدر ادبیات آمریکا لقب گرفته است. این مجموعه شامل سه داستان «یک پیک نیک پرماجرا»، «داستان دختر اسکیمو» و «آیا او زنده است یا مرده؟» می‌شود.

در بخشی از داستان «داستان دختر اسکیمو» می‌خوانیم:

دختر اسکیمویی که راهنمایی مارک تواین را در سفرش به قطب برعهده داشت، ماجرای زندگی‌اش را برای او شرح می‌دهد. مارک تواین در خاطراتش می‌نویسد این دختر با صدایی لطیف و چشمانی که صداقت در آن موج می‌زد گفت: این نهایت لطف و مرحمت شما است که مایلید مرا بیشتر بشناسید.

او در حالی که، داشت چربی بالن را از روی گونه‌هایش با یک کارد استخوانی پاک می‌کرد و روی پوست خزآستیش می‌مالید، به اشعهٔ آفتاب صبحگاهی، که از آسمان بر دشت سپید و برج های یخی می‌تابید و به منظرهٔ تابناک آن‌ها که جلوه‌ای شکوهمند داشتند، می‌نگریست. ولی حالا دیگر از خیالپردازی‌هایش دست برداشته آماده می‌شد تا داستانی را که در سینه داشت، چون درد دلی برایم بازگوید. او خودش را روی بلوک یخی که به جای نیمکت از آن استفاده می‌شد، جابه‌جا کرد تا موقعیت راحتی برای خود ایجاد کند و من آماده شدم که به حرف‌هایش گوش دهم.

از دیدگاه یک اسکیمو، او موجود زیبایی به‌شمار می‌آمد. ولی از نظر دیگران، او کوتولهٔ تپلل بیش نبود. فقط بیست و یک‌سال داشت و در قبیله‌اش او را دختری جذاب و افسونگر می‌دانستند. حتی حالا در فضای باز، با آن کت و شلوار و پوتین گت و گنده و بی‌قواره‌ای که پوشیده بود و باشلق گل و گشادی که بر سرداشت، لااقل زیبایی صورتش آشکار بود و می‌شد گفت که هیکلش خوب است. در بین تمام میهمان‌هایی که به خانهٔ پدرش رفت و آمد می‌کردند، من هیچ دختری را به شخصیت و میهمان‌نوازی او ندیدم.