آمیزقلمدون
نویسنده : اکبر رادی
اکبر رادی در ۱۰ مهر ۱۳۱۸ در شهر رشت زاده شد. فرزند سوم بین شش برادر و خواهر بود. پدرش حسن و مادرش امّالبنین نام داشتند. چهار سالِ اول ابتدایی را در دبستان عنصری رشت گذراند. در سال ۱۳۲۹، بهعلت ورشکستگی پدر، که یک کارخانهٔ کوچک قندریزی داشت، بههمراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. دو کلاس آخر ابتدایی را در دبستان صائب تهران گذراند و دورهٔ متوسطه را در دبیرستان فرانسوی رازی در سال ۱۳۳۸ به پایان رساند. وی در همین سال وارد دانشگاه تهران شد و به تحصیل در رشتهٔ علوم اجتماعی پرداخت. بعداز اخذ مدرک کارشناسی، تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را در همان دانشگاه آغاز کرد، اما پس از مدتی آن را نیمهکاره گذاشت و پس از طی دورهٔ تربیت معلم در سال ۱۳۴۱، به کارِ معلمی روی آورد. رادی شغل معلمی را از کلاس سوم دبستان مدرسهٔ بامشاد و سپس ششم دبستان مدرسهٔ شهرام در جنوب شهر تهران آغاز کرد و طی ۳۲ سال، به تدریس ادبیات در دبیرستان، ادبیات نمایشی انستیتو مربیان امور هنری، نمایشنامه نویسی مقطع کارشناسی دانشگاه تهران و نمایشنامه نویسی پیشرفتهٔ کارشناسی ارشد دانشگاه هنر تهران پرداخت. وی در سال ۱۳۷۳ بازنشسته شد. او در سال ۱۳۴۴ با یکی از همدرسانش به نام حمیده عنقا ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای آریا و آرش است.
رادی در پنجم دیماهِ ۱۳۸۶ پس از یک عمر نوشتن بی وقفه درگذشت. او پیش از مرگ یادداشتی به بهرام بیضایی نوشته بود به نام «تو آن درخت روشنی» که در ویژهنامهای دربارهٔ بیضایی در همان زمستان چاپ شد. روز مرگ رادی، که مصادف با تولّد بیضایی بود، بیضایی یادداشتی در سوگ نوشت و مرگ یار دیرینش را به بستگان و همسرش تسلیت گفت. در این یادداشت رادی را به «سرچشمهای» مانند میکند و شکوهِ نوشتههایش را به «غرّش رودی . . . که از زیر سرانگشتان وی جاری بود»
داستان این نمایشنامه :
پیرمردی بازنشسته و اهلِ فرهنگ و ادب به نام «آقای شکوهی»، بیش از چهل سال است که با همسرش «شوکت»، زندگی ساده و بدون تجملی دارند. آنها دو دختر به نامهای «ماندانا» و «رکسانا» دارند که هر یک پس از ازدواج پی زندگی خود رفتهاند و مشکلات و گرفتاریهای خاص خود را دارند. خانم شکوهی که از یکنواختی زندگی خسته شده است، تصمیم گرفته که به خارج از کشور سفر کند. آقای شکوهی هم تمام دلخوشیاش، موفقیتهای دوران کارمندی و مرور خاطراتِ شیرینِ گذشتهاست و این واقعیت مهم که هرگز در دوران کارمندی از موازین اخلاقی خود خارج نشده و همواره کارمندی صدیق و درستکار بودهاست. از طرفی آنها همسایهای فضول و ثروتمند به نام «حشمت» دارند که مدام خانم شکوهی را درباره زندگی سادهشان تحریک میکند. آقای شکوهی که عشق و علاقهای زلال و بیچونوچرا نسب به همسرش «شوکت» دارد، در فصل پایانی نمایش، شاخه گلی را که در باغجه پرورش داده به همسرش هدیه میکند و برای همیشه خاموش میشود
مشخصات کتاب آمیزقلمدون
مشخصات | |
---|---|
شناسنامه کتاب | |
عنوان : | آمیزقلمدون |
ناشر : | نشر قطره |
نویسنده : | اکبر رادی |
نوبت چاپ : | 8 |
تاریخ انتشار : | 1402 |
نوع جلد و قطع : | شومیز - رقعی |
تعداد صفحات : | 114 |
شابک : | 9789643419066 |
وزن (گرم) : | 150 |
- رمان ، داستان کوتاه
- زبان اصلی
- شعر
- تاریخ،فلسفه،سیاست
- ادبیات،نقد ادبی،زبان شناسی
- قرآن،دین،دین پژوهی
- هنر،موسیقی،معماری،عکاسی
- سینما، تئاتر
- فرهنگ و واژه نامه
- روانشناسی،علوماجتماعی،تربیتی
- اقتصاد،مدیریت،حقوق
- کودک و نوجوان
- خانواده،سرگرمی،عمومی
- علمی، فنی، آموزشی
- پزشکی،بهداشت،ورزشی
- لوح فشرده (CD , DVD)
- نشریات
- نقشه،اطلس،جغرافی
- کتابهای 50 درصد تخفیف