(مواجهه‌ای انتقادی با تفسیر هابرماس از مدرنیته به مثابه پروژه‌ای ناتمام)

نویسنده : حسین مصباحیان

مدرنيته و ديگريِ آن در دفاع از ديدگاهي نوشته شده که معتقد است سنت را اصولاً نمي‌توان در مقابل مدرنيته نهاد، چراکه مدرنيته‌ي غربي خود سنتي است نو که از تجدّد سنت کهن سر برآورده است، فرآيندي که در بسياري از فرهنگ‌هاي غيرغربي يا اصولاً آغاز نشده است و يا به سرانجام خود نرسيده است. از اين رو، کتاب مي‌کوشد تا «پروژه‌ي تجدّد سنّت» و به تبَع آن «تنوع مدرنيته‌ها» را در برابر «پروژه‌ي ناتمام مدرنيته» هابرماس و به تبَع آن ادعاي او مبني بر همه‌شمولي مدرنيته‌ي تک‌صدا قرار دهد و نشان دهد که امروزه، در وضعيت پساپست‌مدرن، همه‌شمولي دچار ترديدي جدي شده است و اين ترديد فلسفي نه تنها شامل سوبژکتيويته به‌مثابه ستون فلسفي مدرنيته، بلکه حتي شامل انساني‌ترين نتايج آن هم شده است. از اين رو، ضرورت دارد که «ديگريِ» مدرنيته غربي خود را از حاشيه به متن بِکشاند و در جهت به رسميت‌شناختن خويش، پروژه‌ي تجدّد سنتِ خود را با رويکردي نوين از سر گيرد.