(گزیدهای از داستانهای کوتاه نمایشی)
نویسنده : آنتون چخوف
ترجمه : داریوش مودبیان
گزيده اي از داستان هاي كوتاه چخوف كه همگي به دنبال تفهيم يك هشدار به مخاطب خود هستند: دوستان ما بد زندگي مي كنيم! هشداري واقع گرايانه و اجتماعي كه اشاره به بيهودگي و ابتذال زندگي روزمره انسان ها، روابط خانوادگي، حرفه اي، اجتماعي و سياسي و همچنين مناسبات، سنت ها و مفاهيم كهن الگويي دارد. اين داستان ها كه قابليت نمايشي شدن را دارند، همچون نمايشنامه با توصيف زمان و مكان آغاز مي شوند و سپس شخصيت هايشان ظهور پيدا مي كنند. چخوف كه از مهم ترين داستان كوتاه نويسان تاريخ به شمار مي رود، آثار ادبي برجسته ي بسياري را از خود به جاي گذاشته است.
گزیده ای از کتاب :
– آها… شماييد، شاهزاده؟ «پاردون»، مثل اين كه من خوابم برده بود!
پيرمرد به تته پته مي افتد:
– بله… شما… عزيزم، خوابتون برده بود… يعني الان هم، شما خوابيد، من رو هم فقط داريد خواب مي بينيد… شما، تو خـ….و…ا…ب داريد من رو مي بينيد… بخوابيد… بخوابيد جانم!… من فقط يك خوابم!…
دختر باور مي كند، چشم هايش را مي بندد و در حالي كه به خواب مي رود، زمزمه مي كند:
– چقدر بدبختم من! به خوابم هم، يا الاغ ها مي آیند، يا الدنگ ها!
شاهزاده پير، اين حرف را مي شنود و شرم زده و پاورچين اما به سرعت از اتاق بيرون مي رود.