|
نام محصول: نهادنامهی داد
غیرفعال
توضیحات محصول
(کندوکاوی در شاهنامه)
نویسنده : میرجلالالدین کزازی
اثر حاضر شرحی بر کتاب شاهنامۀ فردوسی، از بزرگ ترین و ارزشمندترین سروده های جهان، و حاصل نخستین دورۀ شاهنامه شناسی میر جلال الدین کزازی است که در ده نشست صورت گرفت.
گزیده ای از کتاب :
استاد! می توان گفت یکی از ریشه های اختلاف گشتاسب با رستم همین بود که زرتشت را نمی پذیرفتند در ابتدا با زال؟
نه! این نیست. در پیکره ی داستان هست که هنگامی که گشتاسب به زابلستان رفته بود، ارجاسبیان: دشمنان زرتشت که بر آیین کهن مانده بودند و آیین نو را نمی پذیرفتند، به بلخ تاختند، به آتشکده ی نوش آذر: آذر جاوید. در آنجا، زرتشت را که مهره ی ستایش در دست داشت، کشتند (مهره ی ستایش یعنی تسبیح). دختران گشتاسب را هم به کنیزی بردند: همای و به آفرید. ارجاسب، پس از تاراج بلخ و به کنیزی گرفتن این شاهدختان، به دژ سپید رفت: دژی رویین که هیچ پهلوانی، با نیروی خود، آن را نمی توانست گشود. اسفندیار، به ترفند، آن را گشود و خواهران را از بند رهانید. در پیکره ی داستان، آمده است که گشتاسب به سیستان رفت و آیین زرتشتی را در سیستان گسترد و بزرگان آن سامان هم به این آیین گرویدند؛ اما گفتم: در داستانی مانند رستم و اسفندیار که زمان آن پس از زرتشتی شدن زابلیان است، بر پایه ی پیکره ی داستان، نشانه هایی می بینیم که گویا آیین رستم و اسفندیار یکی نیست؛ حتی در بیتی، هنگامی که اسفندیار به ستیز با رستم می پردازد؛ او را سخن سرد می گوید، رستم را به طنز پیر بی دین می نامد. نشانه هایی از این دست هست که آن انگاره را نیرو می بخشد.
|
|