نویسنده : جی آشر ،کارولین مکلر 

    ترجمه : لیلا فرخ

داستان این کتاب در روزگاری می گذرد که شبکه های مجازی، کامپیوتر و اینترنت به تازگی جای خود را میان دبیرستانی ها باز کرده و دانش آموزان برای نخستین بار با سایتی به نام فیس بوک آشنا شده اند. انگار دریچه ای به سوی آینده باز شده است، آینده ای که می توان به سادگی از آن با خبر شد و همین ظرفیت می تواند در کنار جذابیتی که دارد مشکلات و نگرانی هایی را به دنبال بیاورد…

گزیده ای از کتاب :

همین جوری الکی، آینده برای همیشه عوض شد.

پانزده سال خاطره -خاطره آینده- تغییر کرده آن هم فقط به خاطر اینکه اِما شوهرش را دوست ندارد. ولی او فقط به اندازه چند تا جمله از آینده خبر دارد و این اطلاعات آن قدر کافی نیستند که بتواند چنین تصمیم مهمی درباره زندگی اش بگیرد. همچنین زندگی جردن! کمی که به این موضوع فکر کنی می بینی هر کسی که تحت تاثیر رابطه آن ها بوده، حتی ذره ای، مسیر زندگیش به هزاران جهت منحرف خواهد شد.

دلم می خواهد هم فریاد بکشم هم بخندم. در عوض، فتوکپی را با دستم مچاله می کنم و آن طرف اتاق می اندازم. کاغذ وقتی به دیوار برخورد می کند تقریبا هیچ صدایی نمی دهد.

فریاد می زنم. «تو نمی تونی این کار رو بکنی.»