نویسنده : گلن کوک 

    ترجمه : آیدا کشوری

ششمین جلد از سری رمان هایی فانتزی حماسی که تاریخ چهارصد ساله گروهان سیاه را که افرادی نخبه و مزدور هستند به تصویر می کشد. این کتاب نخستین جلد از سری کتاب های سنگ های درخشان است که در آن گروهان به سوی پیروزی مقابل دشمنان حرکت می کند و به دنبال سرنوشت رهسپار می شود.
گروهان سرزمینی را که هم چون شهرمردگان است تصرف کرده، سرزمینی با مردگان بسیار، زندگانی مبهوت و مخفی شدگانی بسیار که از گوشه و کنار پیدا می شوند.

گزیده ای از کتاب :

باد می وزد اما هیچ چیز در مکان سنگ درخشان نمی جنبد. شب سایه افکنده است. باد از جنب و جوش افتاده است. دشت با برخاستن سایه ها گرمایش را تسلیم می کند. مهتاب بر سکوت سنگ نور افکنده است.
دشت تا شرق و غرب، تا شمال و جنوب گسترده شده است، بدون مرزهایی قابل تشخیص که از داخل قابل دیدن باشد.
گرچه مرزهای نهایی اش نامشخص است اما مرکزی معین دارد. بنایی حماسی است که از سنگ مشابه ستون ها و دشت بنا شده است.
درون آن استحکامات هیچ چیز نمی جنبد، گرچه گهگاهی غبارهایی از نور با نفوذشان از آن سوی دروازه های رویا سوسو می زنند. سایه ها در گوشه و کنار انتظار می کشند. و بسیار پایین تر، در عمق هسته ی آن مکان، در ضعیف ترین تپش قلب تاریکی نوعی زندگی نهفته است.