|
نام محصول: آسمانیها
غیرفعال
توضیحات محصول
نویسنده : غزل پورنسایی
داستانی از زندگی دو دختر که مدت هاست با یکدیگر پیمان دوستی بسته اند، دوستانی همراه و همیشگی که در غم و شادی و مشکلات یکدیگر را تنها نگذاشته اند. سرنوشت، وحید و تورج را در مسیر زندگی شان قرار می دهد و به دنبال آن تغییراتی شکل می گیرد، تغییراتی که دوستی آن ها را به چالش می کشاند، و آن دو را در آزمونی نه چندان ساده قرار می دهد…
گزیده ای از کتاب :
واقعا هم در هپروت بودم، با دیدن وحید که به سمتمان می آمد دست و پایم را گم کردم. ضربان قلبم بالا رفت، نگاهم روی هیکلش ثابت ماند. قد بلند و میانه اندام بود، ساده و شیک لباس می پوشید. موهایش مشکی بود و لبانش همیشه می خندید. آب دهانم را قورت دادم، گلویم خشک شده بود. امروز از من خواستگاری می کرد. باید به فرشته می گفتم، راستی اگر می فهمید عکس العملش چه بود؟ از دستم ناراحت نمی شد که چرا از این ماجرا به او چیزی نگفتم؟ اما آخر من به ملاحظه ی مریضی مادرش امروز به او چیزی نگفته بودم. خوب شاید می گفت چرا در این دو سال حرفی نزدم؟ اصلا او که می دانست من چه آدم تو داری هستم، حتی امروز از مزاحمت پویا هم چیزی نگفتم. مادر خدابیامرزم همینطور بود. اصلا سنگ صبور من دفتر خاطراتم بود و بس. وای خدایا این افکار مالیخولیایی جه بود؟ نگام روی وحید ثابت ماند، به چند قدمی مان رسید. با تکان دست فرشته به خودم آمدم:
-هما، خوبی؟ هما
|
|