نویسنده : لئونی اوسووسكی

   ترجمه : مهشید میرمعزی

معمولا وصیت نامه هایی که طبق آنها ارثیه ای مشترک به گروهی می رسد نزاعی دایمی را به وجود می آورد. ظاهر ماجرای این داستان ارثیه ای میلیونی است؛ اما پشت آن تنفری به جا مانده از دوران کودکی پنهان شده که نمی توان بر آن غلبه کرد. ماجرای رمان از کوچ کودکان و ماجرای غم انگیز فرار آنان در سال، 1944 آغاز می شود. شش کودک یتیم و گرسنه از میان سرزمین ویران شده بر اثر جنگ می گذرند. دو خواهر و دو برادر به نام های "لوته"، "اوته"، "کورت" و "استفان" و دو خویشاوند آنان "توماس" و "کارلی". مادر آن چهار خواهر و برادر، توماس و کارلی را در جمع خویش می پذیرد و سپس خود بر اثر گرسنگی از بین می رود. این چهار خواهر و برادر که در حال مبارزه با مرگ هستند علیه آن دو کودک به گمان خویش متجاوز با هم متحد می شوند و جنگ کودکان آغاز می شود. جنگ پایان می یابد و کودکان نزد خویشاوندان خویش پناه می گیرند. با گذشت سال ها هنوز هم تنفری نسبت به توماس وجود دارد که بدبخت ترین فرد این گروه است و "عمو رودلف" او را به فرزندی پذیرفته است. هنگامی که رودلف در بستر مرگ قرار می گیرد می کوشد با نوشتن وصیت نامه ای غیر عادی این تنفر چندین ساله را به پایان برساند و.....