نویسنده : ویلیام لندی

   ترجمه : شیرین محمدی

حمایت از فرزند یا وفای به قانون؟ “دفاع از جیکوب” سوالاتی از این دست را در شما خلق می کند. خانواده ای آبرومند، خوش بخت و موفق با وقوع قتلی هنجار شکن، بهت برانگیز و وحشتناک در شهر که بر اساس شواهد، مدارک و عوامل در جریان یک سر آن به سوی آن ها نشانه می رود در معرض تهدید، آسیب و فروپاشی قرار می گیرد. جیکوب پسر اندری باربر است که از دستیاران تحسین برانگیز دادستانی است؛ با توجه به اطلاعات در دست جیکوب با احتمالی نزدیک به یقین مظنون به قتل است.

ماجرا به شکلی غیرقابل حدس پیش می رود و عشق به فرزند را به چالش می کشاند.

گزیده ای از کتاب :

می دونی با این عکس چی کار می کنن؟ می ذارنش جلوی هیئت منصفه، می دونی اونها چی می گن؟ اونها هم می گن قتل آگاهانه انجام داده. عبارتی که براش به کار می برن اینه: قتل با بی پروایی آگاهانه می گن جیک خودش رو این جوری می بینه. وقتی توی آینه نگاه می کنه خودش رو نورمن بیتس می بینه. از عنوان روانی بارها و بارها استفاده می کنن، این عکس رو می گیرن جلوی هیئت منصفه و اونها هم بهش زل می زنن. همین طور که نگاهش می کنن، فکر می کنی چی می شه؟ هیچ وقت فراموشش نمی کنن. هیچ وقت این از ذهنشون بیرون نمی ره. حک می شه توی ذهنشون. تحت تاثیر قرار می گیرن. منحرفشون می کنه، گمراه می شن. شاید همه شون گمراه نشن، شاید هم خیلی تحت تاثیر قرار نگیرن؛ اما نوک پیکان رو بیشتر به سمتت می چرخونه. بله این جوری می شه. کاری که تو کردی اینه که بهشون یه هدیه دادی. هدیه بی دلیل. اگه بیفته دست لوجودس ازش نمی گذره. می فهمی چه کردی؟ جیک، می دونی چوبه دار چیه؟…