جعبهی پرنده (ترجمه: نوگل رازقی)
نویسنده : جاش مالرمن
ترجمه : نوگل رازقی ،شقایق داوطلب
جعبه پرنده ماجرایی مخوف را از گسترش و شیوع پدیده ای به تصویر می کشد که افراد را به جنون آنی و خودکشی سوق می دهد. ماجرای اصلی از جایی آغاز شده که دنیا به شکلی مرموز و ابهام آمیز به مشکلی عجیب و ناشناخته گرفتار شده است؛ گویا چیزی در هوا یا نوری در آسمان یا موجودی ناشناخته تنها با نشان دادن خودش به مردم آن ها را به کام مرگ هدایت می کند. ملوری شخصیت اصلی داستان است که تا کنون از مرگ در امان مانده، داستان از چهار سال پس از آن اتفاق که هم چنان ادامه دارد آغاز می شود، در حالی که منابع غذایی به پایان رسیده، همه ی پنجره ها با پرده ها و کارتون هایی ضخیم پوشانده شده، هیچ کس نمانده تا ملوری را در بزرگ کردن بچه ها و حفظ جان آن ها یاری کند، دو کودک چهارساله در کنار ملوری هستند که تاکنون محیط بیرون را ندیده اند و خود ملوری مدت هاست که از دیدن آن خودداری کرده است؛ اکنون او به این می اندیشد که آیا تلاش برای حفظ بقا هم چنان کارساز است و آیا دلیلی عقلانی برای ادامه دادن به این زندگی که از استاندارهای اولیه برخوردار نیست و حتی دیدن در آن ممنوع به نظر می آید وجود دارد؟ آیا اکنون زمان مناسبی برای ترک این خانه و آغاز سفری دشوار است و آیا…؟
گزیده ای از کتاب :
همه چی با نفس نفس زدن جورج شروع شد. انگار که چیزی توی گلوش گیر کرده بود دو ساعت اون بالا بود و صدایی ازش درنمی اومد. بعد شروع به صدا زدن ما کرد. “تام، لعنتی، بیا این بالا. بیا این جا.“ بعد بلند بلند می خندید. فریاد می زد. زوزه می کشید. مثل یه سگ پارس می کرد. شنیدیم که صندلی محکم به کف اتاق کوبیده شد. به آسمان و زمین بد و بیراه می گفت. جولز می خواست بره بالا کمکش کنه که من بازوش رو گرفتم و مانعش شدم. هیچ کاری جز شنیدن، از دست مون برنمی اومد. به هرحال تموم فریاد زدن ها و خرد شدن صندلی به پایان رسید. بعد ما منتظر شدیم. مدت زیادی صبر کردیم. در نهایت همه با چشمای بسته از پله ها بالا رفتیم. دستگاه پخش رو خاموش کردیم، بعد چشمامون رو باز کردیم و دیدیم که جورج چه بلایی سر خودش آورده. اون محکم طناب پیچ شده بود، جوری که ماهیچه های بدنش به استخون رسیده بود. کل بدنش مثل یه کیک شکلاتی سیاه شده بود. خون و پوست بدنش در قسمت های سینه، شکم، گردن، کمر و پاهاش از زیر طناب بیرون زده بود. فلیکس بالا آورد. من و دان در کنار جورج زانو زدیم و شروع به تمیز کاری کردیم. وقتی کارمون تموم شد، دان اصرار داشت که نوار رو بسوزونیم، بنابراین سوزوندیمش. و حین سوختنش نمی تونستم باور کنم که اولین تئوری حقیقی ما با شکست مواجه شدده. به نظر میاد اصلا مهم نیست که اون ها رو از پشت چه عدسی ای ببینی چون به هر حال بهت آسیب می زنن.
مشخصات کتاب جعبهی پرنده (ترجمه: نوگل رازقی)
مشخصات | |
---|---|
شناسنامه کتاب | |
عنوان : | جعبهی پرنده |
ناشر : | انتشارات آوایچکامه |
نویسنده : | جاش مالرمن |
مترجم : | نوگل رازقی ،شقایق داوطلب |
نوبت چاپ : | هفتم |
تاریخ انتشار : | 1398 |
نوع جلد و قطع : | شومیز - رقعی |
تعداد صفحات : | 280 |
شابک : | 9786226877039 |
وزن (گرم) : | 280 |
- رمان ، داستان کوتاه
- زبان اصلی
- شعر
- تاریخ،فلسفه،سیاست
- ادبیات،نقد ادبی،زبان شناسی
- قرآن،دین،دین پژوهی
- هنر،موسیقی،معماری،عکاسی
- سینما، تئاتر
- فرهنگ و واژه نامه
- روانشناسی،علوماجتماعی،تربیتی
- اقتصاد،مدیریت،حقوق
- کودک و نوجوان
- خانواده،سرگرمی،عمومی
- علمی، فنی، آموزشی
- پزشکی،بهداشت،ورزشی
- لوح فشرده (CD , DVD)
- نشریات
- نقشه،اطلس،جغرافی
- کتابهای 50 درصد تخفیف