|
نام محصول: داستان سیاوش
غیرفعال
توضیحات محصول
نویسنده : ابوالقاسم فردوسی
روایت : محمد مجلسی
نويسنده در كتاب پيش رو به ارائه ي نثري روان و ساده از داستان سياوش، چهره ي پاكدامن و مظلوم شاهنامه ي مي پردازد و تنها بخش كوچكي از اين اثر برجسته ي حماسي و شاهكار ادبي جهاني را به تصوير مي كشد.
گزیده ای از کتاب :
كيكاووس سالخورده است و به زودي از دنياي هستي به جهان ديگري خواهد رفت، و آن وقت من مي مانم و تو. من از روزي كه ترا ديدم عاشق تو شدم،و تو بايد براي هميشه از آن من باشي!
اين بگفت و او را در آغوش گرفت و به روي او بوسه زد. سياوش كه از شرم سرخ شده بود، در دل گفت:
«نه من با پدر بي وفايي كنم نه با اهرمن آشنايي كنم»
اما نمي دانست چه بايد كرد. با خود مي گفت: «اگر به او بگويم كه چگونه مي انديشم، اين زن شوخ چشم جادوگر، خشمگين خواهد شد و داستان دروغي خواهد ساخت و به شاه خواهد گفت. شاه نيز چنان شيفته و بي قرار اوست كه هرچه اين زن بگويد باور خواهد كرد و روزگار مرا سياه خواهد ساخت.»
|
|