نویسنده : سپیده قربانی 

نمایشنامۀ حاضر دارای هشت شخصیت: “روزبه، باران، شهناز، بهرامی، پیام، هستی، صدای زن و صدای مرد” است و نگاهی به مشکلات و آسیب های اجتماعی امروزی دارد.

گزیده ای از کتاب :

باران       تو دیروز اون بالا خونه اون مادر و دختره چی کار می کردی؟

روزبه      هان… آهان… بالا رو می گی دیگه…

باران       …

روزبه      رفته بودم مهتابیشون رو عوض کنم.

باران       همین؟!

روزبه      آره، مگه منتظرِ اتفاق دیگه ای بودی؟

باران       آدم دیگه ای پیدا نکردن تو این خونه؟! که تو رو بردن؟

روزبه      بی خیال دیگه باران جان… الان از رفتن من به بالا یه جنایت می سازی.

باران       یادمه یه جا خوندم حداکثر زمانی که یه زوج برای هم جذابیت دارند پنج ساله بعد از اون پنج سال یا از هم جدا می شن یا به هم عادت می کنند…

روزبه      یعنی اونی که سی سال با زنش زندگی کرده بیست و پنج سالشو بدون هیچ احساسی با زنش خوابیده، باهاش غذا خورده، باهاش مسافرت رفته، باهاش…

باران       آره… آره… همه ی این کارارو از روی عادت چند ساله اش کرده.

روزبه      مسخره اس واقعن… خواهشن دیگه ادامه نده.

باران       باشه ادامه نمی دم.

روزبه      ببینم… اصلن چرا این بحث رو کشیدی وسط؟

باران       چون امسال پنجمین سالگرد ازدواجمونه روزبه خان.