شهر ارواح

شهر ارواح

شهر ارواح

وضعیت: موجود
ناشر: چلچله
قیمت:  
500,000ريال450,000ريال

نویسنده : ویکتوریا شواب

   ترجمه : محمدرضا آبیار

 

كاسيدي كه يك دختر معمولي است، پس از افتادن در رودخانه اي سرد و نجات يافتن توسط شبحي به نام جاكوب، مي تواند اشباح را ببيند و وارد دنياي آن ها شود. او كه انتظار تابستاني بدون شبح را در خانه ي ساحلي شان مي كشد، متوجه بهم خوردن برنامه اش به خاطر مستندي كه قرار است پدر و مادرش درباره ي ارواح آن هم در شهرهايي كه بيشتر از بقيه توسط آن ها تسخير شده اند، بسازند، مي شود. حالا با رفتن كاسيدي و خانواده اش به شهر اشباح يعني اسكاتلند، او با شكارچيان اشباح آشنا مي شود و همراه با دوستش، جاكوب، اتفاقات هولناكي را پشت سر مي گذارد.

گزیده ای از کتاب :


آن شب مامان و بابا تا دیر وقت بیدار بودند و درباره ی فیلم گرفته شده صحبت می کردند و برای فیلمبرداری روز بعد آماده می شدند. برخلاف آنها، من مستقیم به تختم پناه بردم. فقط می خواستم بخوابم (و خوابی ترجیحا خالی از کوچه های تسخیر شده و سردابه های مدفون ببینم) اما خوابم نمی برد. مدام در رختخوابم غلت می زدم. چشمانم را که می بستم تصویر تونل های شکسته ی مری کینگ و زمانی که ده ها چهره ی مریض به سمت من برمی گشتند، برایم زنده می شد. این تصویر که محو می شد، خودم را بالای زمین می دیدم؛ لارا در خیابان ایستاده بود و آینه در میان انگشتانش مانند پاندول آویزان بود نگاه کن و گوش کن ببین و یاد بگیر این واقعیت وجود توست تقریبا نیمه شب بود که ملافه ها را کنار زدم و بلند شدم. نزدیک بود گریم را لگد کنم. داخل اتاق نشیمن شدم. درب اتاق مامان و بابا نیمه باز بود. چراغ ها خاموش بودند و صدای خروپف آرام بابا به گوش می رسید. به آرامی و به امید اینکه همان نزدیکی ها باشد، جاکوب را صدا زدم اما جوابی نشنیدم. به سمت میز قدیمی زیر پنجره کشیده شدم. دوربینم آنجا روی بند بنفش رنگ، زیر نور ماه قرار داشت. دوربین را برداشتم و به تعداد عکس دقت کردم. فیلم دوربین به اندازه ی ده عکس دیگر جای خالی داشت. دوربین را در دستانم چرخاندم تا لنز آن را با لباس خوابم تمیز کنم که ناگهان موضوعی توجهم را جلب کرد؛ من معمولا در این سمت دوربین قرار نمی گرفتم و به همین خاطر هیچ وقت به نحوه ی انعکاس لنز دقت نکرده بودم. لنز، نور را مثل یک شیشه منعکس می کرد؛ یک  آینه. یعنی به خاطر همین موضوع بود که جاکوب هرگز موقع عکاسی، مستقیم به دوربین نگاه نمی کرد؟ چند راز دیگر را از من مخفی کرده بود؟ چند موضوع دیگر را خودم باید کشف کنم؟

 

مشخصات کتاب شهر ارواح

مشخصات
شناسنامه کتاب
عنوان : شهر ارواح
ناشر : نشر چلچله
نویسنده : ویکتوریا شواب
مترجم : محمدرضا آبیار
نوبت چاپ : اول
تاریخ انتشار : 1399
نوع جلد و قطع : شومیز - رقعی
تعداد صفحات : 200
شابک : 9786227241020
وزن (گرم) : 196
شاخه‌ها
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.
مرورگر شما بسیار قدیمی است!
جهت مشاهده این وب سایت به صورت صحیح، بروزرسانی مرورگرتان ضروری خواهد بود. بروزرسانی مرورگر
×