نویسنده : آر.جی.پالاسیو

   ترجمه : شاهپور سخی

این کتاب دربردارنده داستانی است از ورود پسر بچه ای با چهره ای متفاوت به مدرسه ای همگانی، کسی که تا سن 10 سالگی تنها زیر نظر مادرش آموزش دیده اکنون پای به دنیایی نو می گذارد و این اتفاق دگرگونی و تغییرات بسیاری را برایش به دنبال می آورد. آگوست به دلیل مشکل مادرزادی چهره ای در هم ریخته و غیرعادی دارد، او پسری قوی اما مهربان است، ظاهر متفاوتش روح انسانی او را تغییر نداده و همانند همه آدم ها به آزادی، دوستی و درک شدن نیازمند است.

قصه ای خواندنی، جذاب و مسحور کننده.

گزیده ای از کتاب :

من فکر نمی کنم هیچ کس از اینکه من دوست ندارم در برنامه عکس سال مدرسه که در 22 اکتبر گرفته می شود شرکت کنم خیلی تعجب کند. نه، متشکرم؛ من خیلی وقت پیش تصمیم گرفتم که دیگر کسی از من عکس نگیرد. فکر کنم بشود گفت که من به این موضوع حساسیت دارم. نه، در واقع این یک حساسیت نیست. بلکه انزجار است، کلمه ای که به تازگی در کلاس آقای براون یاد گرفته ام. من از اینکه عکسم گرفته شود منزجرم. خوب، توانستم با آن یک جمله بسازم.

من فکر می کردم که مامان سعی کند من برای گرفتن عکس مدرسه انزجارم را کنار بگذارم، اما این طور نبود. متاسفانه، هرچند که توانستم از گرفتن عکس مدرسه اجتناب کنم، نتوانستم خودم را از بودن در عکس دسته جمعی کلاس کنار بکشم. اوغ، عکاس، وقتی مرا دید انگار یک لیموی ترش مکیده باشد. مطمئنم که فکر می کرد عکس کلاس را از بین برده ام. من یکی از بچه هایی بودم که در ردیف اول در حالت نشسته بودم. من برای عکس لبخند نزدم، هرچند اگر هم می خندیدم کسی نمی توانست آن را درک کند.