نویسنده : دان دلیلو
ترجمه : منصوره وفایی
دليلو نويسنده سرشناسي است که با اين رمان کوتاه براي اولين بار به خوانندگان فارسي زبان معرفي مي شود. شاهکار دليلو «جهان زيرين» است، رماني در هشتصد صفحه که نام عنوان بهترين رمان نويسان نيمه دوم قرن بيستم قرار داد. دليلو عمدتاً به عنوان يک رمان نويس پست مدرن شناخته مي شود که در آثارش به حضور و نقش وسايل پيشرفته ارتباطي، شيوه زيست انسان معاصر و تقابلش با تکنولوژي مي پردازد.
اما «بادي آرتيست» که بعد از «جهان زيرين» منتشر شد، اثر متفاوتي در کارنامه او است. منتقدي خواندن فصل آغازين اين کتاب را به جست وجوي چيزي در تاريک روشناي صبحگاهي اتاق آن هم پيش از نوشيدن يک فنجان قهوه تشبيه مي کند. درآميختن ذهنيت با توصيف جزئي پردازانه صبحانه خوردن ري روبلز و لارن خواننده يي را که به رئاليسم معمول نويسندگان امريکايي عادت کرده است با ترديد مواجه مي کند.
ساختار «بادي آرتيست» بي شباهت به هايکو نيست. فصول اين رمان مثل جمله هاي کوتاه دوپهلويي است که در هم چفت نمي شوند و هميشه مرز باريک و خيال انگيز ميان شان احساس مي شود. ا
قسمتی از این کتاب :
روز سفید مهآلودیست و بزرگراه تا آسمان خشکیده بالا میرود. چهار باند شمالی دارد و تو در باند سوم میرانی و ماشینها جلواند و پشت سر و دو طرف، اما نه خیلی زیاد و نه خیلی نزدیک. بالای سراشیبی که میرسی چیزی اتفاق میافتد و حالاست که دیگر ماشینها بیعجله میروند. انگار خود به خود رانده میشوند. نرم با دندهخلاص بر روی آن سطح پایین میروند. همه چیز کند است و مهآلود و خشکیده و همهٔ اینها حول کلمهٔ انگار اتفاق میافتد. همهٔ ماشینها از جمله مال تو، انگار، بریدهبریده حرکت میکنند، حضورشان را نشان میدهند یا خود را به رخ میکشند، و بزرگراه میان همهمهٔ سفیدی امتداد مییابد.
بعد حسوحال عوض میشود. سروصدا و هیاهو و شلوغی پشت سراند و تو که درد سنگینی را روی قفسهٔ سینهات احساس میکنی دوباره به زندگی کشانده میشوی.