نویسنده : تاریه وسوس

   ترجمه : قاسم صنعوی

این اثر که برنده جایزه شورای اسکاندیناوی است به قلم نویسنده ای نگارش شده که می توان او را پیوند دهنده ی دو دوره از ادبیات کشور خودش نروژ یعنی دوران رئالیسم و دوران گرایش به سبک پردازی دانست. قصر یخ روایت کننده ماجرای دو  دختر است؛ تازه واردی که هیچ علاقه ای به دوست شدن با دیگر بچه های کلاس نشان نمی دهد، یک روز بی مقدمه از سیس می خواهد که به خانه شان برود، سیس که همیشه به او فکر می کرده دعوتش را می پذیرد و این دریچه ای است برای ورود به دنیای اون، دنیایی مرموز و سوال برانگیز که با حرف های عجیب و گاه و بی گاه اون، سیس را کنجکاو و گاه نگران می کند. همه چیز بعد از ملاقات دو دختر رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد.

گزیده ای از کتاب :

شب نشینی با اون، منقلبش کره بود. از موقعی که بیرون آمده بود بیشتر به این امر وقوف یافته بود. از همان گام های اول ترس او را تنگ بر خود فشرده بود و هر زمان هم فزونی می یافت. او کاملا خود را در دست های چیزی که کناره های راه را در اختیار گرفته بودند می یافت.

ظلمت کناره های راه… نه شکلی دارد و نه نامی، اما بر کسی که در راه پیش می رود آشکار می شود و او را تعقیب می کند تا آن که رهگذر احساس می کند جریانی از عرق ستون فقراتش را طی می کند.

سیس به این مرحله رسیده بود. بی آن که بتواند چیزی درک کند. دچار هراس شده بود.

آیا به زودی به خانه خواهم رسید؟