(داستانک‌ها و گزین‌گویه‌هایی از خولیو کورتاسار)

نویسنده : خولیو کورتاسار

   ترجمه : پژمان طهرانیان ،نوشین جعفری

 خولیو کوتاسار نویسنده ی آرژانتینی است و آثاری چون رمان های امتحان نهایی، لی لی بازی، داستان کوتاه تف شیطان و … را در کارنامه درخشان خود جای داده است. کتاب حاضر در دوبخش بی اهمیت ها و با اهمیت ها نگاشته شده است و دربردارندۀ داستانک ها، گزین گویه ها و کولاژی از گفت و گوهای اوست.

گزیده ای از کتاب :

در این دنیا وقتی می خواهی وارد یک بانک یا یک شرکت تجاری شوی، هیچ کس کاری ندارد اگر یک کلم زیر بغلت باشد یا یک مرغ عشق، یا این که ترانه هایی که مادرت یادت داده، عین یک رشته طنابِ کنفی، آویزه ی دهانت باشد، یا دستِ شامپانزه ای را که تی شرتِ راه راه پوشیده بگیری ببری تو. ولی وای به حالت اگر با دوچرخه بروی تو ــ چه قشقرقی که به پا نمی کنند: دوچرخه ات را به هر ضرب و زوری که شده برمی گردانند توی خیابان و صاحبِ بخت برگشته اش هم مورد شدیدترین ملامت های کارکنان آن جا قرار می گیرد.
برای دوچرخه ـ این موجود مطیع، این راه برِ فروتن ـ مایه ی تحقیر و تمسخر است مواجه شدن با این اخطارهای خودخواهانه که به واسطه ی آن ها محکوم می شود به منتظر ماندن پشتِ درهای شیشه ایِ زیبای شهر. ناگفته نماند که دوچرخه ها برای بهبود وضعیت اجتماعیِ اسفبارشان به هر دری زده اند. اما دریغ از یک کشور بر روی کره ی زمین که «ورود دوچرخه ممنوع» نباشد.