نویسنده : برتولت برشت و ...

   ترجمه : علی عبداللهی ،علی غضنفری

 “درختان ممنوع”، “هرگز، مگو هرگز!” و “عاشقانه های گوته” عناوین کتاب های این مجموعه است که به ترتیب به “هاینریش، “برتولت برشت و “گوته تعلق دارند و هریک مضامین و مفاهیمی عاشقانه را در خود جای داده اند.

گزیده ای از کتاب :

از هرگز، مگو هرگز! :
فقط یک چیز نمی خواهم، این که از من برمی.
می خواهم بشنومت، گیرم که فقط بنالی.
چرا که اگر روزی ناشنوا شوی، باز هم محتاج آنم که چیزی بگویی
و اگر ناگویا شوی، محتاج آن چیزهایم که می نگری
و اگر نابینا شوی، خوش دارم هم چنان بنگرمت
تو را به نگاهبانی من گمارده اند.
هنوز نیمی از راه دراز را طی نکرده ایم
به ظلمتی اندیشه کن، که گرفتارش می شویم.
پس دیگر «رهایم کن که مجروحم» ی در کار نیست
پس دیگر «هرکجایی» در کار نیست، هرچه هست فقط «هم اینجا» ست.
باری از دوش کسی بر نمی دارند بلکه انجامش را به تاخیر می اندازند.
آن که مستعمل شد دیگر آزاد نیست، تو این را می دانی.
من اما محتاج توام، به قرار همیشه
اکنون می گویم «من»، باشد که «ما» نیز بگوییم.