آن که به من ستاره بخشید

آن که به من ستاره بخشید

آن که به من ستاره بخشید

وضعیت: غیرفعال
ناشر: نسل ‌نواندیش

نویسنده : جوجو مویز

   ترجمه : افسانه مقدم

 

این کتاب به قلم نویسنده اثر بی نظیر “من پیش از تو” نگارش شده و روایتی برگرفته از واقعیت است که به دوران فشارهای اقتصادی امریکا بازمی گردد؛ قهرمانان این داستان پنج زن با جهان بینی متفاوت اند که هرکدام از آن ها چیزی از جذابیت را در وجود خود به امانت گرفته اند. شخصیت اصلی کتاب دختری انگلیسی به نام آلیس است که با مرد آمریکایی جذابی ازدواج می کند و به دنبال یک تحول بزرگ در سرنوشتش با او راهی سفری دراز می شود تا در جایی دور از سرزمینش زندگی کند؛ اما همه چیز آن طور که آلیس پیش بینی کرده بود پیش نمی رود، در حقیقت او مجبور می شود در شهری کوچک ساکن شود، پدر همسرش را به عنوان هم خانه بپذیرد، از تسلط مادر همسرش که به تازگی مرده در فضای خانه پیروی کند و با آمریکایی هایی سر و کله بزند که از دنیای او بسیار دورند. نگاه بنت همسر او که در روزهای اول آشنایی شان آلیس را هم چون عروسکی لطیف و ظریف تماشا می کرد تنها چند ماه بعد از ازدواج رنگ عوض می کند و آلیس خیلی زود متوجه می شود که زندگی با این دو مرد جدید خیلی از آرزوهایش فاصله دارد.

گزیده ای از کتاب :


آلیس دوبرابر قبل بهت زده بود؛ زیرا تا به حال ندیده بود خانواده های این محل جز خشم، هیچ احساس دیگری را با چنین شدتی ابراز کنند؛ حتی نارضایتی و نشاط خود را به شیوه ای ملایم نشان می دادند. اهالی کوهستان خویشن دار بودند، هیچ گاه به طرزی ناگهانی آسیب پذیری خویش را نمایان نمی کردند و همین باعث شده بود درک این قضیه دشوارتر باشد. آلیس خم شد و کتلین را میان بازوانش گرفت. زن جوان از شدت هق هق به حدی تکان می خورد که آلیس هم همراهش می لرزید. آلیس بازوهایش را دور او محکم کرد، او را نزدیک خودش کشید و گذاشت اشک بریزد. او را آن قدر محکم گرفته بود که اندوه برآمده از قلب کتلین را تقریبا لمس می کرد، غم و غصه ای که در دلش سنگینی می کرد روی هر دوی آن ها سایه انداخته بود. آلیس سرش را به سر کتلین چسباند، سعی می کرد کمی از آن ناراحتی را سبک کند و به او بگوید این جهان هنوز هم زیباست، حتی اگر گاهی اوقات مجبور باشی با تمام زور و یکدنگی آن را بیابی. سرانجام، مانند موجی که به ساحل می ریزد، هق هق کتلین آرام گرفت و به فین فین و سکسه تبدیل شد. شرمگین سرش را تکان داد و چشم هایش را پاک کرد.

«متاسفم، متاسفم، متاسفم.»

آلیس نجوا کرد: «نباش. لطفا متاسف نباش». دستان کتلین را در دست های خودش گرفت. «خیلی حیرت انگیزه که یه نفر رو تا این حد دوست داری.»

کتلین آن لحظه سرش را بالا آورد و با چشم هایی سرخ و ورم کرده نگاه آلیس را کاوید. دست آلیس را فشرد. دست هردوی آن ها از سختی کار زمخت، تکیده و قوی شده بود. او دوباره گفت: «متاسفم» و آلیس این بار متوجه شد او منظوری کاملا متفاوت دارد. کماکان به او خیره بود. سرانجام کتلین دستش را رها کرد و با پشت دست چشم هایش را پاک کرد و به کودکانی که همچنان خوابیده بودند نگاه انداخت.

مشخصات کتاب آن که به من ستاره بخشید

مشخصات
شناسنامه کتاب
عنوان : آن که به من ستاره بخشید
ناشر : نسل نواندیش
نویسنده : جوجو مویز
مترجم : افسانه مقدم
نوبت چاپ : اول
تاریخ انتشار : 1398
نوع جلد و قطع : شومیز - رقعی
تعداد صفحات : 488
شابک : 9786222201364
وزن (گرم) : 554
شاخه‌ها
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.
مرورگر شما بسیار قدیمی است!
جهت مشاهده این وب سایت به صورت صحیح، بروزرسانی مرورگرتان ضروری خواهد بود. بروزرسانی مرورگر
×