نویسنده : رابین شارما

   ترجمه : مهدی قراچه‌داغی

 کتاب حاضر در قالب داستانی خواندنی و تاثیر گذار به ارائه ی راهکارهایی کاربردی و متحول کننده می پردازد که راه دستیابی به موفقیت را در همه ابعاد زندگی به شکلی جامع نشان می دهند و چگونگی بهره گیری بهینه از زمان را در اختیار می گذارند.

خانم کارآفرینی که اخیرا در کار خود دچار شکست شده و مردی هنرمند برای نخستین بار یکدیگر را در همایشی انگیزشی می بینند و در آن جا با مردی میلیاردر آشنا می شوند که راهبردهایی اصولی را به آن ها آموزش می دهد…

صبح هایی که می توان برای آغاز یک روز بزرگ آن ها را گرامی داشت چقدر می توانند بر موفقیت ما اثر بگذارند؟

گزیده ای از کتاب :

کارآفرین گفت: «حرف واقعا جالبی است. این توضیح می دهد که چرا بهره وری ام را محدود می کنم و عملکرد و نفوذم را در شرکت کاهش می دهم. من هدف مهمی را در نظر می گیرم. از افرادم می خواهم در آن مشارکت کنند. کارهایی که باید بکنم را انجام می دهم و بعد دچار پرتی حواس می شوم. به فرصت مناسب دیگری جواب آری می دهم که بر پیچیدگی کارهایمان می افزاید. مرتب جلسه های بی فایده می گذارم. با کسانی جلسه می گذارم که می خواهند صدایشان شنیده شود. وسواس گونه به موبایلم نگاه می کنم تا در جریان خبرهای مهم روز قرار بگیرم. امروز صبح فهمیدم که چگونه اثر بخشی خودم را خراب می کنم. کاملا مشخص است که من به مهملات دیجیتالی که شما از آن حرف می زنید، معتاد هستم. باید صادقانه بگویم، هنوز نتوانسته ام برخی از روابط احساس قبلی ام را حل کنم. حالا متوجه ام که بسیاری از خلاقیت هایم را به خاطر رفتن به فضای مجازی از دست می دهم. آقای رایلی همان طور که شما گفته اید، این نوعی فرار کردن است. به نظر می رسید نمی توانم از خریدهای موبایلی ام دست بکشم. بیش از اندازه ساده است. چند دقیقه ای از کارم احساس رضایت می کنم. حالا متوجه می شوم که چرا استیو جابز محصولاتی که به دنیا می فروشد را از فرزندانش دریغ می کند. او فهمیده است که این ابزار اگر به درستی استفاده نشوند، چقدر اعتیادآور هستند و چگونه از انسان بودن و زنده بودن ما می کاهند».