نویسنده : مهدی رعنائی

این نمایشنامه ماجرای نویسنده‌ای است که قرار است کتابش در انتشارات معتبری چاپ شود و در هر پرده و مرحله‌به‌مرحله زوایای تازه‌ای از زندگی او ماجراهایی که در گذشته داشته است آشکار می‌شود.

بخشی از کتاب:

امیلی: «خطی که بر دیوارهٔ گذرگاهی افتاد که هر کسی از آن می‌گذشت» داستان یه چاهه که آدم‌ها از بالا توش پرتاب می‌شن و به سرعت ازش رد می‌شن و میان بیرون؛ فکر کن: یه چاه بی‌نهایت که نه سر داره نه ته، و یه‌سری آدم، از جایی که خودشون هم نمی‌دونن کجاست – و البته برای هر آدمی هم فرق می‌کنه – وارد چاه می‌شن؛ با سرعت خیلی زیاد به پایین سقوط می‌کنن و بعد هم، از جایی که نمی‌دونن کجاست، خارج می‌شن. حالا این چاه یکی از همین آدم‌هارو نگه داشته و گذاشته توی یه اتاقک کوچیکِ روی دیواره‌ش و داره براش درددل می‌کنه.