31 روز و 5 انگشت

31 روز و 5 انگشت

31 روز و 5 انگشت

وضعیت: غیرفعال
ناشر: سوره‌ مهر

(مجموعه داستان کوتاه طنز)

 

نویسنده : محمداسماعیل حاجی‌علیان

 

اولین شبی که فرخرو را دیدم ، شب چله بود .مادرم برایم خواستگاری اش کرد و بعد از یک ماه جواب گرفته بود.

توی یک کیسه آجیل شب چله ریخت و داد دستم. گفت : "برو نامزد بازی ... زود برگردی ها ، نگن پسرشون هوله . "

کوبه مردانه در را که زدم ،صدای پسر بچه ای کیه گفت.

گفتم "سیروسم".

صدای خنده اش آمد . بعد گفت : "من هم بیست و نه روزم ". و دیگر صدایی نیامد .کسی نیامد در را باز کند .چند دقیقه ای ایستادم .عصبانی شده بودم.محکم تر جفت کوبه ها را زدم.این بار صدای دخترانه ای کیه گفت .گفتم :"سیروسم "

صدای خنده اش آمد و بعد گفت : " من هم سی و یک روزم "

عصبانی تر شدم.دوباره کوبه را زدم .صدای مردانه ای گفت."کیه ؟ در رو از جا کندی "

یقه کت کارتی ام را درست کردم و گفتم "سیروسم"

جواب داد : "کی ؟"

گفتم :" اگه زحمت بکشید در را باز کنید ، عرض می کنم"

صدای کشیده شدن دمپایی روی سنگفرش حیاط آمد.با خودم گفتم خدا کند برف روبه ها را پاک کرده باشند.اگر خدایی نکرده بیفتد و طوری اش بشود .می گویند قدم من نحس بوده لابد....

مشخصات کتاب 31 روز و 5 انگشت

مشخصات
شناسنامه کتاب
عنوان : 31 روز و 5 انگشت
ناشر : سوره مهر
نویسنده : محمداسماعیل حاجی‌علیان
نوبت چاپ : اول
تاریخ انتشار : 1396
نوع جلد و قطع : شومیز - رقعی
تعداد صفحات : 120
شابک : 9786001758041
وزن (گرم) : 141
شاخه‌ها
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.
مرورگر شما بسیار قدیمی است!
جهت مشاهده این وب سایت به صورت صحیح، بروزرسانی مرورگرتان ضروری خواهد بود. بروزرسانی مرورگر
×