|
نام محصول: معمای ماهیار معمار
ناموجود
توضیحات محصول
نویسنده : رضا قاسمی
در این داستان 'ماهیار' معماری است که برای پادشاه قصری به نام 'خورنق' میسازد؛ اما هنوز بنا به پایان نرسیده ماهیار ناپدید میشود و در نواحی مختلف کشور با لباس بدل ظاهر شده, خود را شخص دیگری معرفی میکند. پس از آن, هر چه به دنبال ماهیار میگردند او را نمییابند. این در حالی است که معماران بسیاری از کشورهای مختلف به قصر خورنق میآیند و ادعا میکنند که میتوانند بنا را به پایان ببرند؛ اما در عمل کاری پیش نمیبرند تا این که ماهیار بعد از گذشت هفت سال به سراغ پادشاه میرود با جامه مبدل خود را به پادشاه مینمایاند و...... ماهیار - گفتم تا در این گوشهی گورستان قلم بر سنگ میزنم، هر کس که مرا پرسد یا پدرمردهایست یا فرزندمرده. یا شوییست که سنگ برای گورِ زن خواهد یا زنی برای گورِ فرزند. عالمِ خاک عالمِ آمد است و عالمِ شد. گریه از چه کنی؟
قسمتی از این کتاب:
شیرویه - انگار همنشینی با سنگ خوی تو دگر کرده. آخر این گریه در ماتمِ پدر است.
ماهیار - تو پاسِ خاطرِ خود نگاه میداری. او را که رفته است چه سود از زاری؟
شیرویه - هر چه هست ای شیده قلم بر سنگ نِه تا زمانه اگر از خاطرِ منش ببرد، از خاطرِ سنگ نتواند.
|
|