(مجموعه کارآگاهی 33)

نویسنده : الری کویین

   ترجمه : محبوبه موسوی

نگاه کرد به صورت و لب‌هاي کلير که آثار اضطراب قبل از تصادف در آن پيدا بود: کلير! بعد به سمت بالاي جادة خلوت دويد. ناگهان سر خورد و با شدت به زمين افتاد. آرنج دست راست و مفصل رانش از شدت درد تير کشيد ولي بلند شد و باز هم دويد. حدود صد پا پايين‌تر از طول جاده، معجزه، به شکلِ پرچيني چوبي زير پوشش سفيد برف نمايان شد، رديف درختان يخ زده و پشت آن‌ها، چراغ‌هاي خانه‌اي کوچک. جلوي نرده‌هاي آهني، تابلوي سياه رنگي تکان مي‌خورد که حروف طلايي آن زير نورماه مي‌درخشيد. سباستيان دقيق شد. نفس نفس مي‌زد. نوشته شده بود: مطب دکتر کورنليوس. اِف. هال....