نویسنده : سلست نگ

   ترجمه : فاطمه قربانپور

داستان با آتش سوزی خانه ی خانواده ریچاردسون آغاز می شود و به گفته ی دیگران فرزند کوچک خانواده مقصر اصلی آن است.اما محور اصلی کتاب از ماجرای آتش سوزی یک خانه و حوادث آن به دور است و مربوط به فرزندان سه خانواده مرتبط با خاندان ریچاردسون است که هر سه درگیر مسائل مربوط به حضانت هستند. آتش های کوچک از جذابیت داستانی خاصی برخوردار است و مخاطب را با خود همراه می سازد تا سر از امور جاری در آورد.

گزیده ای از کتاب :

اگر چهارشنبه بعداز ظهر یکی از بچه های خانواده ریچاردسون به آگهی هایی که در طول برنامه جری اسپرینگر پخش می شد توجه می کردند متوجه تیزر اخبار شبانه کانال سه با تصویری از خانه مک کولو می شدند. اگر این اتفاق می افتاد مادرشان را که مشغول نوشتن ماجرایی از مالیات پیشنهادی مدرسه بود و خانه نبود اخبار را ببیند- یا به خانم مک کولو خبر دهد- مطلع می کردند.

اما وقتی این اتفاق افتاد لکسی و تریپ به قدری درگیر بحثی داغ درباره این بودند که کدام مهمان موهای زیباتری دارد، مرد همجنس بازی که لباس زنانه پوشیده یا همسر خشمگین سابقش که هیچ کدام آگهی ها را نشنیدند. پرل و مودی که با بهت به آن ها نگاه می کردند حتی به تلوزیون هم نگاه نکردند و لکسی وسط حرف تریپ درباره مرد هم جنس باز پریده بود. در این میان ایزی در خانه میا در تاریکخانه بود و او را تماشا می کرد که با ماده ظهور یک عکس جدید ظاهر کرد و آن را آویزان کرد تا خشک شود. بنابراین هیچ کس تیزر اخبار شبانه را ندید و آن شب اخبار نگاه نکرد. خانم مک کولو هم اهل اخبار نبود و بنابراین پنج شنبه صبح زود در حالی که منتظر بسته ای از طرف خواهرش بود و میرابل در آغوشش بود در را باز کرد از دیدن باربارا پیرس- روزنامه نگار پژوهشی محلی کانال نه – که با میکروفونی در دست روی پله های جلویی ایستاده بود جا خورد.