(راهی برای بهتر زیستن)

نویسنده : سامان سپنتا

کتاب پیش رو به منظور اهدا و تقویت آگاهی و معرفت آفریده شده، زیرا بهره مندی از این دو اصل کیفیت زندگی روحی را بالا می برد و آرامش درونی را به دنبال می آورد. تمرین ها و فرمان های ارائه شده در این کتاب هدف ذکر شده را پیش می برد و خواننده با گذر از ده منزل که هر یک از ده فرمان تشکیل شده اند در نهایت به شکوفایی درونی و آرامش همیشگی دست می یابد. برای درک بهتر فرمان ها از حکایات تمثیلی و نمونه های عینی بهره گرفته شده است.

چنانچه به دنبال برون رفت از احساس بی قراری و ناامنی هستید، منشور آرامش منبعی قابل اعتماد است که شما را همراهی می کند.

گزیده ای از کتاب :

ما به راز، نیاز داریم به جهانی رازمند تا زیر بار کسالت آور واقعیت خفه نشویم. عقل می خواهد از جهان، راززدایی کند و می کند کاری هم نمی شود کرد. عقل در پی کشف واقعیت است جست و جوی واقعیت و اشکار شدن آن به کنار رفتن پرده ی رازها منتهی می شود. در هر مساله ای که عقل وارد می شود از همان ابتدا میل به کشف واقعیت مسئله دارد این میل در انتها وقتی به نتیجه برسد خواه ناخواه از آن مساله راز زدایی می شود. این یک جریان طبیعی در مسیر آگاهی و تفکر است اما حقیقت مطلب آن است که هر چه از جهان هستی رازهای بیشتری کنار بروند از جذابیت و هیجان انگیزی آن بیشتر کاسته می شود.

بنابراین چه باید کرد؟ آیا جلوی عقل را بگیریم تا از هستی راز زدایی نکند؟ یا این که بگذاریم سیر و مسیر طبیعی اش را برود تا روند پیشرفت انسان در امر آگاهی، مختل نشود؟ پاسخ این است که جای نگرانی نیست بگذاریم عقل در کنار زدن پرده های راز و بی اعتبار کردن آن ها راه خودش را برود و کار خودش را بکند اتفاقی نمی افتد زیرا تخیل ما که ابزار آفرینش هنری ست می تواند جهان ذهنی ما را از رازهای دلکش سرشار کند و هیجان و جذابیت را به زیست روانی و روزمره ما بازگرداند.

بنابراین ما یا خود هنرمندیم و با آفرینش هنری دست به تولید راز می زنیم یا این که تماشاگر و دنبال کننده ی آنیم و از تماشای رازمندی های نمونه های هنری لذت می بریم و هیجان می گیریم و انبساط روح می یابیم.

… ما به راز، نیاز داریم جهان بدون راز، جهانی کسالت بار است و خفه کننده. جهانی ست بی هیجان. راز است که روح ما را فربه می کند پهنا می بخشد بر می کشد و به جنبش در می آورد.