نویسنده : جوجو مویز

داستان پیش رو كه در زمان حال و گذشته جريان دارد زندگي زناني را به تصوير مي كشد كه در تقابلِ با سنت، حقوق و آزاديِ خود را جستجو مي كنند.

دختري به نام لوتي كه همراه با خانواده ي دكتر هولدن در شهر كوچك، سنتي و خالي از هيجان مرم زندگي مي كند و بيشتر اوقاتش را در كنار دختر خانواده، سيليا، مي گذراند، پس از رفتن او به لندن و آشناييش با مردي جوان، به شدت بهم مي ريزد. او كه توان تحمل اين مرد را در كنار بهترين دوستش ندارد، رابطه ي عميق و خواهرانه اش را با سيليا در خطر مي بيند.

در ادامه با پرش داستان به پنجاه سال بعد و روايت سرنوشت زني كه به علت ترك شدن توسط همسرش در عمارت آرت دكو مرم مشغول به كار است، حال و گذشته درهم مي آميزد و زندگي شخصيت هاي داستان به هم گره مي خورد.

گزیده ای از کتاب :

The woman’s face was getting steadily more pink. Her voice carried in the manner of someone who liked having their opinions heard. Her dog, apparently unnoticed, was edging its nose uncomfortably close to Daisy’s crotch. She made a tiny move as if to shoo it away, but it looked steadily at her from blank yellow eyes and moved its node nearer

‘I am Sylvia Rowan. I own the Riviera. And, I feel obliged to tell you, we don’t want another hotel around here .Especially not one that’s going  to attract all sorts of undesirables