اسب رقصان (ترجمه: فاطمه عاقلی)
نویسنده : جوجو مویز
ترجمه : فاطمه عاقلی
اسب رقصان داستان دختر بچه ای است که سارا نام دارد، او در کنار پدربزرگش زندگی می کند. سارا عاشق اسب سواری است و از وقتی یادش می آید زمان زیادی را با اسب ها می گذرانده است، پدربزرگش در این راه آموزش های زیادی به او می دهد تا یک سوارکار ماهر شود. او برای سوارکار شدن تلاش های بسیاری می کند و آموزش های لازم را می بیند. پدربزرگ سارا به او درس های زیادی یاد می دهد؛ اینکه چگونه می تواند در هرکاری با عشق و علاقه جلو برود و چطور حتی کارهای بسیار کوچک می تواند برای او تغییرات بزرگی را به وجود آورد. در این میان پدربزرگ مریض می شود و زمینه ی تماس سارا با زنی به نام ناتاشا فراهم می گردد. ناتاشا زنی است که عملا از همسر خود جدا شده و در حیطه ی دفاع از حقوق کودکان و مسائل مربوط به قانون شکنی آن ها فعالیت می کند. در کنار هم قرار گرفتن سارا و ناتاشا آغازی می شود برای به وقوع پیوستن اتفاقاتی شگفت انگیز و نو.
گزیده ای از کتاب :
سارا به چیزی که دیده بود، به نشستن پدربزرگ بر پشت بو، فرمانبری اش از او، که گویی افکارشان با هم در ارتباط است و نیاز به دستور دادن نیست، فکر می کرد. این همان چیزی بود که مامان بزرگ دیده بود. او جادو را با چشم خود دیده بود.
با اشاره سر و تکان دادن دست از کنار دربان که به آن ها بی توجه بود گذاشتند. در جاده ای که به خانه منتهی می شد به راه افتادند. سم های بو بر روی آسفالت تلق تلق صدا می داد و پاهایش به سنگینی حرکت می کردند.
نهایتا پاپا هنگامی که از جاده اصلی به سمت اسطبل ها در حرکت بودند سکوت را شکست: «جان بهم گفت که به فکر فروش اسطبله»
از اسم «جان» استفاده کرد و او را گاوچران دیوانه خطاب نکرد. سارا پرسید: «بو رو کجا می ذاریم؟»
میگه که نیازی نیست جای دیگه ای بریم و اینجا تا حداقل یک سال تغییر کاربری نمی ده.
یک ماه نشده بود که به جان گاوچران پیشنهادی بابت رفتن از مزرعه داده شد. گاهی مبالغی هنگفت، که به خاطر مسخرگی بیش از حد موجب قهقهه زدن جان می شد. او همیشه مخالفت می کرد و از کسی که قصد خرید داشت در مورد اینکه کجا اسب ها، گربه ها و مرغ هایش را قرار می دهد توضیح می خواست.
پاپا سری تکان داد: «می گه که یه نفر از همین دوروبرها به خریدنش علاقه نشون داده، و اینکه هیچ چیز عوض نخواهد شد یه حس خوبی ندارم.»
صحبتش را قطع کرد تا صورتش را پاک کند و به نظر می آمد حواسش پرت است. تخم مرغ ها رو آوردیم دیگه، درسته؟
بهت که گفتم آوردیمشون پاپا. توی حیاط مزرعه اند.
گفت که تاثیر گرما است. رنگ یقه اش با عرق تیره شده بود. حتی از موقعی که سواری می کرد نیز بدتر بود. دستش را به سوی گردن اسب برد، یالش را نوازش کرد و زیر لب در گوشش چیزی گفت.
مشخصات کتاب اسب رقصان (ترجمه: فاطمه عاقلی)
مشخصات | |
---|---|
شناسنامه کتاب | |
عنوان : | اسب رقصان |
ناشر : | 360 درجه |
نویسنده : | جوجو مویز |
مترجم : | فاطمه عاقلی |
نوبت چاپ : | 1 |
تاریخ انتشار : | 1400 |
نوع جلد و قطع : | شومیز - رقعی |
تعداد صفحات : | 544 |
شابک : | 9786227418033 |
وزن (گرم) : | 501 |
- رمان ، داستان کوتاه
- زبان اصلی
- شعر
- تاریخ،فلسفه،سیاست
- ادبیات،نقد ادبی،زبان شناسی
- قرآن،دین،دین پژوهی
- هنر،موسیقی،معماری،عکاسی
- سینما، تئاتر
- فرهنگ و واژه نامه
- روانشناسی،علوماجتماعی،تربیتی
- اقتصاد،مدیریت،حقوق
- کودک و نوجوان
- خانواده،سرگرمی،عمومی
- علمی، فنی، آموزشی
- پزشکی،بهداشت،ورزشی
- لوح فشرده (CD , DVD)
- نشریات
- نقشه،اطلس،جغرافی
- کتابهای 50 درصد تخفیف