نویسنده : عبدالله امینی‌پور

کتاب پیش رو اثری است که با بهره گیری از روایات و احادیث به نقل زندگی نامه حضرت دانیال نبی روی آورده است. دانیال نبی از نوادگان سلیمان و از نسل یوحنا و داوود و یهودای ابن یعقوب است و این کتاب به پژوهش و شناخت زندگی ایشان (از چگونگی پیدا شدن تابوت دانیال و….) با توجه به روایات گوناگون پرداخته است. مطالعه کتاب پاسخی برای پرسش های مختلف در مورد زندگی دانیال نبی (ع) در اختیار می گذارد.

گزیده ای از کتاب :

و چون خدای تعالی خواست که دانیال را قبض روح کند بدو فرمان داد که نور و حکمت خدا را به فرزندش مکیخا دهد و او نیز چنین کرد و در این اوقات هرمز شصت و سه سال و سه ماه و چهار روز سلطنت کرد و پس از او بهرام بیست و شش سال پادشاهی کرد و ولی امر خداوند مکیخا فرزند دانیال و اصحاب مومن و شیعیان صدیق او بودند، اما آنها در آن زمان نمی توانستند ایمانشان را ظاهر ساخته و از آن سخن بگویند. ولی امر خداوند همان مکیخا فرزند دانیال و اصحاب مومن او بودند. و چون خدای تعالی خواست که او را قبض روح کند، در خواب بدو وحی کرد که نور و حکمت خدا را در اختیار فرزندش انشو قرار دهد.

دانیال که حجت وقت بود، نود سال در دست بخت نصر اسیر بود و چون فضل حضرت را دید و شنید که بنی اسرائیل انتظار خروج او را دارند و امید فرج را از ظهور او و به دست او می جویند دستور داد او را در چاه وسیعی انداختند و شیری با او همراه کردند تا او را بخورد ولی شیر نزدیک او نرفت و دستور داد به حضرت خوراک ندهند ولی خدا به دست یکی از پیغمبران خود خوردنی و نوشیدنی به او می رسانید و دانیال روزها روزه بود و شب با خوراکی که برای او ریخته می شد افطار می کرد.

کسانی که انتظار دانیال و ظهورش را داشتند، بیشترشان بر اثر طول غیبت او در دین شک کردند و چون گرفتاری دانیال (ع) و قومش به نهایت رسید بخت نصر در خواب دید که افواجی از فرشتگان آسمان به چاهی که دانیال در آن بود فرود آمدند و به او مژده فرج می دادند. چون صبح شد از آنچه با دانیال کرده بود پشیمان شد و دستور داد او را از چاه برآوردند و چون بیرون آمد از شکنجه ای که به او داده بود عذر خواست و او را ناظر کارهای کشور و قاضی مردم ساخت و هرکس از بنی اسرائیل پنهان بود عیان شد و سربلند کردند و دور دانیال را گرفتند و یقین به فرج کردند و اندکی بر این وضع گذشت که دانیال وفات کرد و بعد از او کار به عزیر واگذار شد.