ارزش یک دختر

ارزش یک دختر

ارزش یک دختر

وضعیت: غیرفعال
ناشر: السانا

نویسنده : ریچل دن هولندر  

   ترجمه : بهناز همتی

 

این کتاب از یک واقعیت اجتماعی که در جوامع امروزی به وفور دیده می شود حکایت دارد. دخترانی که مورد تجاوز قرار می گیرند و گاهی این مسئله هزینه ی هنگفتی برای شخص تجاوز دیده به دنبال دارد که موجب سکوت  ناشی از ترس او می شود؛ عواقب این عمل به دور از انسانیت دامان والدین قربانی ها را نیز می گیرد. داستان کتاب پیش رو روایت کننده زندگی یک مربی ژیمناستیک است که تلاش دارد ورزشکارانی سخت کوش و مقتدر تربیت کند. هنگامی که ریچل برای درمان خود به فیزیوتراپ مراجعه می کند، متوجه می شود این پزشک به ظاهر سرشناس هدفی فراتر از درمان  دختران ورزشکار دارد؛ هنگامی که ریچل پرده از چهره حقیقی پزشک بر می اندازد دیگر دختران هم از سکوت خود بیرون می آیند و واقعیتی هولناک رخ نمایان می کند.

گزیده ای از کتاب :


جزئیاتی را انتخاب کردم که به هرکسی که مایل به شنیدن این موضوع بود، نشان می داد که این روش پزشکی معمول نیست. موضوع تشدید شد؛ او فاقد روش های استاندارد، مانند پوشیدن دستکش بود. قطعا کارش ایراد داشت؛ بنابراین، جای سوال پرسیدن ایجاد می شد. ادامه دادم:« مادرم در اتاق حضور داشت.» داستان را به مارک توضیح داده و دوباره موضوع اصلی بحث را تغییر دادم تا به سوالات پاسخ دهم: چطور چنین چیزی ممکن بود؟ چطور متوجه نشدم؟

«او خودش و مرا در موقعیتی قرار می داد تا مادرم نتواند کاری را که انجام می دهد، ببیند. نمی دانستم که او نمی تواند ببیند؛ این هم بخشی از فریبی بود ک مرا ساکت نگه می داشت. فکر می کردم اگر مشکلی پیش بیاید، مطمئنا مادرم با من در میان می گذارد؛ غافل از اینکه مادرم نمی توانست ببیند که او چه می کند.»

به آرامی صحبت کردم؛ می دانستم چند پدر و مادر دیگر، به زودی خود را در موقعیت مادرم می یابند. متوجه شدم بی آنکه بدانند، شاهد سواستفاده ی جنسی دخترانشان بوده اند. به خاطر آن ها درد می کشیدم؛ به این پدر و مادرها نیاز داشتم. این بازماندگان می دانستند که این اتفاق در فضای عمومی رخ داده است؛ زیرا والدین در اتاق بودند و یا اینکه نگرانی دخترشان را با این باور اشتباه که آن ها شاهد این سواستفاده بودند، کم اهمیت جلوه می دادند. من به ردم نیاز داشتم تا ببینند چطور لری از رابطه بین پدر و مادر و کودک، برای دست کاری و لاپوشانی جنایاتش استفاده کرده است. مارک سرش را تکان داد؛ حقیقت این بود که پدر و مادرها در اتاق بودند و این موضوع، غیر قابل هضم بود. خیلی بی شرمانه، حساب شده و آزاردهنده بود. مارک به آرامی پرسید:« چه چیزی در ذهنت بود؟»

نفس عمیقی کشیدم و تمرکز کردم. به آرامی و با نهایت احساس پاسخ دادم؛ این سوالی بود که بیش از همه از آن می ترسیدم. لری سعی داشت به ذهنم دسترسی پیدا کند، اما او را مسدود کرده بودم.

مشخصات کتاب ارزش یک دختر

مشخصات
شناسنامه کتاب
عنوان : ارزش یک دختر
ناشر : السانا
نویسنده : ریچل دن هولندر
مترجم : بهناز همتی
نوبت چاپ : اول
تاریخ انتشار : 1399
نوع جلد و قطع : شومیز - رقعی
تعداد صفحات : 320
شابک : 9786229693537
وزن (گرم) : 365
شاخه‌ها
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.
مرورگر شما بسیار قدیمی است!
جهت مشاهده این وب سایت به صورت صحیح، بروزرسانی مرورگرتان ضروری خواهد بود. بروزرسانی مرورگر
×