(شرح‌حال زندگی و افکار کیمیا خاتون)

نویسنده : سینان یاغمور

   ترجمه : آراز آصف

نويسنده در جلد حاضر به روايت سرگذشت نامه ي كيميا خاتون، دختر مولانا جلال الدين بلخي، از دوران كودكي او تا زمان مرگش مي پردازد و ضمن شرح زندگي و افكار كيميا خاتون، عشق و علاقه ي بي مانند او را نسبت به شمس تبريزي به تصوير مي كشد.

گزیده ای از کتاب :

اول بويش، بعد صدايش، بعد از آن چشم هايش. عشق من به شمس تمام وجودم را عوض كرده بود. نمي دانستم چرا خودم را در چنين حالي احساس كردم؟ اين احساسات خيالات آني شادي يا حيرت من نبود. وقتي عشق به شمس را پيدا كردم، جور ديگري شدم. به تغييري اساسي مبتلا شدم. انگار خلأ وجودي ام كه سال ها در من حضور داشت، حالا پر شده است. انگار تلخي هايي كه با آن ها روبه رو بودم، به يكباره از بين رفت. من بودنم تغيير يافت. احساس كردم از روي دردهايم و خستگي هايم و تنهايي هايم رد شدم و آرامش يافتم. من دوباره در شمس متولد شدم؛ تولدي تازه و واقعي. نگاه هايم، احساس هايم، درك و فهمم تغيير يافت. براي ديدن آسمان هايي تازه چشمانم را باز كردم. حالا خورشيدم را مي ديدم. من هيچ وقت اين گونه از عمق وجود و راحت نفس نكشيده بودم. حالا قلبم جور ديگري مي تپد.