نویسنده : جورج.آر.آر.مارتین  

   ترجمه : رکسانا شیرزادی

این کتاب داستانی حماسی و خیالی را در خود جای داده که ماجرای آن در سرزمین های خیالی به نام های «وستروس» و «اسوس» به وقوع می پیوندد. داستان از دیدگاه سوم شخص با محوریت افراد متفاوتی در نقاط جغرافیایی گوناگون روایت می شود و با شخصیت هایی که ویژگی های اخلاقی منحصر به فرد دارند پیرامون مسائلی هم چون دین، وفاداری، خیانت، فساد، مبارزه، مجازات، جنگ برای دستیابی به قدرت و… جریان پیدا می کند. کتاب حاضر یک جلد از مجموعه ای پرطرفدار است که چندین خط داستانی را به شکلی هم زمان پی می گیرد و شخصیت هایی متنوع را در حوادث و اتفاقاتی که بسیار واقعی به نظر می آیند به نقش آفرینی وا می دارد.

گزیده ای از کتاب :

هر لحظه دلهره کاتلین بیش تر می شد. هر چه سپاه مرداب های سیاه تنگه را پشت سر می گذاشت و بیش تر در سرزمین های رودخانه پیش می رفت نگران تر می شد. پشت چهره ی جدی و سردش بی قراری موج می زد. نگران بود و با گذشت هر فرسنگ بیش تر هم می شد. روزها را با دلواپسی می گذراند و شب ها بی تاب بود. هر وقت زاغی از آسمان می گذشت دندان هایش را روی هم می فشرد.

نگران پدرش بود و این سکوت شوم دلواپسی اش را بیش تر می کرد. نگران برادرش ادمور بود و به درگاه خدایان دعا می کرد که در صورت رو به رو شدن با شاه کش مراقبش باشند. نگران ند و دخترانش بود و پسران عزیزی که در وینترفل جا گذاشته بود. برای آن ها کاری از دستش ساخته نبود و سعی می کرد دست کم فکر آن ها را از سرش بیرون کند. به خودش می گفت باید قدرتت را به خاطر راب حفظ کنی. تنها کسی که می توانی کمکش کنی راب است. باید به سرسختی و جدیت شمال باشی کاتلین تالی. حالا باید مثل پسرت یک استارک باشی.