در پس پرده (انتشارات باهم)

در پس پرده (انتشارات باهم)

در پس پرده (انتشارات باهم)

وضعیت: غیرفعال
ناشر: باهم

نویسنده : حمزه سردادور

 

داستان این کتاب در ایران زمان گذشته و پیرامون جوانی جریان دارد که از هوش و ذکاوتی بالا برخوردار است و حافظه اش چنان قوی است که در میان اطرافیان زبان زد است، با این وجود پدر و اطرافیانش گمان می کنند پسر به نوعی مالیخولیا مبتلا شده و اوضاع روح و روانش به هم ریخته است؛ آن ها ریشه بیماری را در خوابی می دانند که پسر یعنی سیدعلی نوروز سال گذشته مشاهده کرده و در آن جد او آقا محمدخان قاجار خواسته تا میراثی را که به او و همسر آینده اش تعلق دارد پیدا کند. از آن روز به بعد سیدعلی آرام و قرار ندارد و در پی تعبیر بخشیدن به خواب خود است تا ابتدا میراث و سپس همسرش را پیدا کند. همین اصرار اوست که پدر را بر آن می دارد تا برای درمان درد روح فرزندش راهی مشهد شود و پسر نیز از این سفر استقبال می کند؛ چه بسا در این سفر در میان کاروانیان مختلف گامی برای به ثمر رساندن حرف جدش برداشته شود.

گزیده ای از کتاب :


روح محو شد. مریم چشم باز کرد. صدای موذن حضرتی به گوش می رسید که اذان را تمام کرد و دعای بعد از اذان را می گفت. مریم جزییات آنچه را که در خواب یا بیداری دیده و شنیده بود به خاطر داشت. آیا رویای صادقانه بود یا وهم و خیال؟ برای یک آن تردیدی در دل مریم پیدا شد ولی فورا اولین دیدار مادر را به خاطر آورد که چگونه نشانیهای انگشتری را داد و قضیه حقیقت یافت و درست درآمد. همان دم صدای کوبیدن درب زندان از بیرون بلند شد. مریم مختصری اثاثیه را که داشت جمع آوری کرد و به دست گرفت درب اتاق را باز کرد و بعد به طرف پنجره آمد و با آنکه در آن هوای گرگ و میش چیزی درست دیده نمی شد نگاهی به حیاط زندان انداخت هیکل چند نفر از زنها را دید که سر حوض وضو می گرفتند، چشم به در زندان دوخت. از صدای پا دریافت که زندانبان پیر که شبها در داخل زندان می خوابید از اتاق خود بیرون آمد و به طرف در به راه افتاد و از پشت در با کسی که در را از بیرون می کوبید چند کلمه حرف زد و کلید را در قفل چرخاند و لای در را باز کرد. مریم نمی دانست که کوبنده در زندانبان نوبتی بود یا مستحفظ کمکی. قلبش به شدت می زد و منتظر بود که آیا گفته های مادر راست خواهد درآمد یا نه؟ صدای تازه وارد را شنید که از زندانبان پرسید خواب بودی یا من بیدارت کردم. هنوز زندانبان جواب نداده بود که حقیقتا صدای وحشت آور و عظیمی از گوشه حیاط برخاست. مثل این بود که پنجره ای پر از شیشه از جای بلندی بر زمین افتاد. همان لحظه صدای جیغ و ناله شدید و جانسوز زنی هم به گوش رسید.

مریم از پشت شیشه دید که چگونه زن ها از سر حوض برخاستند به طرف صدا دویدند. چند نفر هم از اتاق ها بیرون آمده بدان سو شتافتند، در همین لحظه زندانبان را دید که با پیراهن و زیر شلوار و به اتفاق پاسبان تازه وارد از مقابلش گذشت و به آخر حیاط شتافتند. مریم با شور و هیجان بی پایان از اتاقش که گفته ایم نزدیک درب زندان بود بیرون جست و در یک چشم به هم زدن از دالان کوتاه و تاریک گذشته از در بیرون رفت. کسی در کوچه نبود. همینکه از پیچ کوچه رد شد متحیر ماند از کدام سمت برود.

مشخصات کتاب در پس پرده (انتشارات باهم)

مشخصات
شناسنامه کتاب
عنوان : در پس پرده
ناشر : باهم
نویسنده : حمزه سردادور
نوبت چاپ : اول
تاریخ انتشار : 1399
نوع جلد و قطع : گالینگور - وزیری
تعداد صفحات : 599
شابک : 9786226685986
وزن (گرم) : 888
شاخه‌ها
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.
مرورگر شما بسیار قدیمی است!
جهت مشاهده این وب سایت به صورت صحیح، بروزرسانی مرورگرتان ضروری خواهد بود. بروزرسانی مرورگر
×