نویسنده : آوری کورمن

   ترجمه : شهرام پورانفر

اوری کورمن، نویسنده آمریکایی که در شهر نیویورک زندگی می کند یکی از بزرگترین رمان نویسان جهان به شمار می رود.

رمان پیش رو روایتگر ماجرایی پیرامون دختر و پسری به نام تد کرامر و جوآنا است. تد کرامر در رشته مدیریت تحصیل کرده و دارای مدرک فوق لیسانس است و به عنوان فروشنده در مجله لیژر کار می کند و جوآنا استرن با مدرک هنر های دراماتیک از دانشگاه بوستن به نیویورک آمده و در یک شرکت تبلیغاتی مشغول کار است.

تد و جوآنا در فایرآیلند با یکدیگر آشنا شده و در پی این آشنایی ازدواج کرده اند، این ازدواج  اتفاقاتی را به دنبال می آورد که رفته رفته همه چیز را میان تد و جوآنا تغییر می دهد و به جدایی منجر می گردد…

گزیده ای از کتاب :

در یکی از یکشنبه های داغ تابستان آن ها به پارک رفتند و ناهارشان را نیز همراه بردند. بیشتر بعد از ظهر را بیلی در کناره فواره مشغول بازی بود و تد نیز گاهی نفس نفس زنان به دنبال کفش و جوراب بیلی در آب می دوید. کاری که خیلی از پدرها و مادر های دیگر نیز می کردند. هنگامی که بیلی در زمین بازی یا در کنار فواره جست و خیز و سر و صدا می کرد، تد می نشست و مجله می خواند. روز دلپذیر و شادی را می گذرانند. گاهی تد به بیلی می گفت حالا آب بازی کنیم و بیلی می رفت و لیوان پلاستیکی را از آب پر می کرد و روی سر و لباس تد می ریخت و او را خیس می کرد. بیلی از این کار بسیار خوشش می آمد و مرتب می خندید. آن ها بیشتر از همیشه در پارک می ماندند، هوا کم کم خنک می شد. پارک به گونه ای خاص زیبا و دلپذیر شده بود. تد احساس سعادت می کرد، بیلی هنوز می خندید و همواره می رقصید و جست و خیز می کرد. آن ها هر دو در این شادی شریک بودند، تد در خود فرو رفت، بچه ها بیش از آنچه تصور میکنیم انعطاف پذیرند، شاید بزرگترها هم همین طور باشند.