در دوران ما خانواده، نقش ها و مسايل آن، روابط دروني و بيروني آن دستخوش دگرگوني ها و تحولات بسيار شديد شده است. برخي آن را نهادي رو به تضعيف يا حتي زوال مي پندارند و برآنند كه تك تك وظايف و كاركردهاي خانواده را به تدريج به كل جامعه و ديگر نهادهاي اجتماعي منتقل كنند.

اما نويسنده كتاب جامعه شناسي تاريخي خانواده، مارتين سگالن در اين باره عقيده ديگري دارد. او بر اين نظر است: «خانواده روزگار ما نهادي استوارتر، سالم تر و پيشرفته تر از گذشته است و برداشت هاي رايج در مورد سستي روابط خانوادگي ناشي از تصورات رويايي درباره گذشته خانواده و اعتقاد به اين است كه همه چيز در گذشته انساني تر و عاطفي تر بوده است.

حال آن كه خانواده در طول تاريخ فراز و نشيب هاي زيادي را از سر گذرانده و شكل هاي گوناگون يافته اما روي هم رفته نهادي پويا و مقاوم است كه به تناسب شرايط اجتماعي و تاريخي تحولاتي مي پذيرد و همواره خود را با تحولات اجتماعي وفق مي دهد و در عين حال جامعه را نيز با خود تطبيق مي دهد.»

نويسنده در كتابش براي بررسي و ارزيابي اين دو ديدگاه اساسي از دو زاويه به پديده خانواده و نقش ها و مسايل آن مي نگرد: «تاريخي و جامعه شناختي.» در اين كتاب يك يك ويژگي هاي خانواده امروزي با آن چه در جوامع پيشين و تمدن هاي مختلف، به راستي و نه براساس حدس و خيال، وجود داشته مقايسه مي شود و براساس اين بررسي ها و مشاهدات و تحليل هاي گسترده اي كه در كشورهاي پيشرفته درباره خانواده و مسايل آن چه در گذشته و چه در حال انجام شده تصويري ديرپاي از اين نهاد ترسيم مي شود.

كتاب جامعه شناسي خانواده نوشته سگالن شامل سه بخش است; بخش اول كتاب درصدد برآمده تا روابط ساختاري بين خانواده، گروه خانگي و خويشاوندي را بررسي كند. اين قسمت بر مفاهيم مردم شناسي پافشاري دارد و مي كوشد درك بهتري از خانواده معاصر را با توجه به اين مفاهيم ارايه دهد. مطالب بخش دوم كتاب درباره تركيب خانواده، ازدواج و ولادت كودكان است.

بخش سوم نيز به نقش ها و فعاليت هاي زن و شوهر مي پردازد و در فصل آخر هم روابط بين خانواده و جامعه بررسي مي شود.

هر يك از اين مضامين از هر دو جنبه تاريخي و مردم شناسي طرح مي شوند. مقايسه هايي چون ديدگاه هاي خويشاوندي، پيوندهاي عاطفي و يا بستگي ساختاري آن با جامعه از جمله موارد مورد توجه اين كتاب است.