نویسنده : مریم میرمحرابی

 این کتاب روایتگر ماجرای زنی جوان به نام ناهید است که به عنوان پرستار در بیمارستانی دولتی کار می کند. او بعد از فوت مادرش حالا تنهای تنها شده و با وجود آن که در آستانه ی چهل سالگی قرار دارد هنوز ازدواج نکرده است؛ این تصمیم ریشه در اتفاقاتی دارد که در حدود پانزده سال پیش برای او و مردی که دوستش می داشت رخ داده است. اکنون ناهید تمام تلاش خود را به کار گرفته تا خانه ی قدیمی پدری اش را به مرکزی برای نگهداری از کودکان بی سرپرست مبدل سازد. اما برای این کار نیاز به بازسازی خانه و گرفتن وامی سنگین از بانک دارد. درگیر و دار تلاش ناهید برای گرفتن وام او با حمایت مردی به نام هامی رو به رو می شود؛ مردی که احساسی جدید را در وجودش شکل می دهد.

گزیده ای از کتاب :

هامی منو را به دست ناهید داد و گفت: بفرمایید سرکار خانم. ناهید بدون اینکه منو را باز کند، گفت: برای من هیچ فرقی نمی کند. هرچه برای خودتان سفارش بدهید من هم با کمال میل می خورم. هامی، قبل از ناهار یک سینی چای و برای ناهار هم دو پرس کوبیده سفارش داد. سپس گفت: ناهید خانم من می خواهم به چیزی صادقانه اعتراف کنم. از وقتی با شما آشنا شدم برای اولین بار است، زنی با عمق نگرش شما می بینم. زنی که هدف دارد، می داند آمده است چه کند و تکلیفش با خودش روشن است. شما همان تصور من از یک زن هستید که همیشه در ذهن داشته ام.

هامی هنگام ادای این کلمات لرزش خفیفی در وجودش حس می کرد، قلبش به شدت می زد. ناهید همچنان که در سکوت سخنان هامی را می شنید، سعی می کرد چشم هایشان در یکدیگر گره نخورند. چون قبلا تلاقی نگاه و تمنای پنهان در آن را حس کرده بود.

هامی ادامه داد: دغدغه ی شما را برای آن بچه ها که می بینم و با دقت و وسواس شما در انجام کارهای بیمارستان، انگار با یک زن از عالم دیگر طرفم. من اولین بار است که در عمرم با اینطور انسانی روبرو می شوم و گاه دلم می خواهد تمام قد در برابرتان بایستم و به نشان احترام تعظیم کنم.

ناهید که ضربان قلبش تند شده بود، برای اینکه هامی متوجه لرزش دستانش نشود. دستش را زیر میز برد و بند کیفش را فشرد و در پاسخ به هامی که سکوت کرده بود و او را می نگریست گفت: نمی دانم چه بگویم. فکر می کنم، شما زیادی مرا خاص می بینید. آدم های زیادی هستند که من در برابر عظمت روح آنان پشیزی هم نیستم.

-درست است ممکن است، باشند اما هیچ کدام همچون شما در دسترس و دور از دسترس نیستند.