نویسنده : ژول ورن 

   ترجمه : غزاله ابراهیمی

این نویسنده از ترکیب تخیل زنده با علم و سفر داستان هایی جذاب خلق کرده که شهرتی جهانی را برایش به دنبال آورده است. در سفر به مرکز زمین یک پروفسور آلمانی به همراه برادرزاده اش تصمیم می گیرند خودشان را از طریق دهانه آتش فشان به مرکز زمین برسانند. در حقیقت آن ها سفری خطرناک را در پیش می گیرند که ممکن است به قیمت جانشان تمام شود و تجربه ملاقات با موجوداتی عجیب و غریب و حوادثی شگفت انگیز را برایشان رقم بزند.

گزیده ای از کتاب :

سفر واقعی ما داشت آغاز می شد. تا اینجا تلاشمان بیشتر از مشکلاتمان بود؛ حالا با هر قدم، دومی خود را نشان می داد.

هنوز به چاه بی انتها نگاهی نینداخته بودم که قرار بود داخلش بپرم، اما دیگر به زمانش رسیده بود. می توانستم به کل ماجرا تن دهم،یا اصلا قبول به شرکت در آن نکنم. اما در حضور راهنما از عقب کشیدن خجالت می کشیدم. هانس داشت با ماجرا خیلی آرام برخورد می کرد، خیلی خونسرد، با چنان بی اعتنایی به هرگونه خطر احتمالی که من را از فکر داشتن شجاعتی کمتر از او شرمنده می کرد. اگر تنها بودم، تمام بحثهای قدیمی ام را وسط می کشیدم، اما در حضور راهنما ساکت ماندم. ذهنم خاطرات ویرلندی زیبایم را به یاد آورد، و به سمت دودکش وسطی رفتم.