(قصههای جوجهتیغی)
نویسنده : اگنس د لستراد
ترجمه : مرسده عامری
آقای خرس تنهاست، تنها و شاید کمی بی حوصله، او از همه فاصله گرفته و با سکوت احاطه شده؛ در خیال خودش رویاهای ریز ریز را در هوا معلق می کند، قندیل های پوشیده از برف را به درخشش در می آورد، سنگ ریزه ها را پودر می کند، در اشک ها شنا می کند… و تصمیم می گیرد این سکوت را تمام کند، پس با دوستی قرار می گذرد، دوستی که با او به پشت کوه ها برود و چیزهایی نو را تجربه کند.
این کتاب اثری مناسب برای بلند خوانی و تصویرخوانی کودکان سه تا هفت سال و هم خوانی با کودکان هفت تا ده سال است.
گزیده ای از کتاب :
لب تخت من، رویاهای ریزه ریزه و کوچکی هستند که خودشان را بین گرد و غبارها پنهان کرده اند.
آن ها را برمی دارم، فوتشان می کنم و نگاه می کنم که چطور در هوا معلق و دور می شوند.
فردا در رویاهایم معلق می شوم.
در آستانه ی زمستان، چند قندیل پوشیده از برف وجود دارد. در نور آفتاب برق می زنند.
گرم ترین چکمه هایم را می پوشم.
در حیاط همسایه، بچه ها آدم برفی کوچکی ساخته اند،
با چشمانی از سنگریزه.
فردا کاری می کنم تا قندیل ها هم چنان بدرخشند.