اعتقاد بدون تعصب (تجربه و هنر زندگی 15)
نویسنده : پیتر برگر، آنتون زایدرولد
ترجمه : محمود حبیبی
مجموعهی «تجربه و هنر زندگی» تلاشی است برای آشنایی انسان بر زوایای تاریک و پیچیدگیهای مسائل زندگیاش و نیز دعوت از وی برای تفکر بیشتر و یافتن راهحلهای مخصوص به خود در مورد مسائل زندگی با استفاده از تجربه دیگران.
این مجموعه توسط گروهی از مترجمان به سرپرستی خشایار دیهیمی منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
خشایار دیهیمی در بخشی از مقدمه نسبتا بلند خود بر این مجموعه مینویسد: با اینکه کتابهای این مجموعه فلسفی هستند اما چون فلسفی به معنای خاصی هستند، در عنوان مجموعه به جای لفظ «فلسفه» از «هنر زندگی» استفاده شده است. مجموعه هنر زندگی همچنانکه از عنوان آن هم بر میآید به دو دسته کتاب تقسیم میشود؛ کتابهای نظری «هنر زندگی» و زندگینامهها، زندگینامههای شخصی، یادداشتهای پراکنده و خاطراتی که صرفاً تجربه زندگی هستند.
دیهیمی همچنین در بخش دیگری از مقدمه این مجموعه تصریح داشته است: اینها (موضوعات آثار این مجموعه) مسائلی است که تقریباً همه فیلسوفان هنر، دغدغهاش را دارند: معنای زندگی، خوشبختی، نوعدوستی، سرشت بشر، فضیلت، مبانی ارزشها، شخصیت، همزیستی مسالمتآمیز، ترس، درد، بیمای، ملال و ...
قسمتهایی از این کتاب :
می توان با اطمینان خاطر گفت که توتالیتاریسم در قرن بیستم ناکام ماند. بساط نازی ها، البته با جنگ، به دست نیروهای خارجی برچیده شد. بحث درباره اینکه اگر هیتلر در جنگ پیروز میشد، یا اگر جنگی در کار نبود، کار نازیسم به کجا می کشید، بحثی غیر واقعی است. اما مورد شوروی، آموزنده تر است. توتالیتاریسم شوروی از درون فروپاشید -هیچ تسلیم بی قید و شرطی در برابر ناوگان جنگی آمریکا در کار نبود و از حکومت نظامی متفقین در مسکو خبری نبود. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قطعاً دلایل متعددی داشت، مثل مشکلات ذاتی اقتصاد سوسیالیستی (از جمله ناتوانی در رقابت با ایالات متحده در مسابقه تسلیحاتی )،هزینه های امپراتوری (که در کارزار افغانستان به اوج رسید)، و فساد و خودباختگی نخبگان حاکم. اما ناتوانی رژیم در کنترل ارتباطات بیرونی نیز میزد بر علت شد، چون انحصار ایدئولوژیک رژیم را تضعیف کرد. ابزارهای مدرن ارتباطی اعمال چنین کنترلی را عملاً بسیار دشوار می کند، به خصوص اگر رژیم توتاليتر در پی توسعه اقتصادی باشد. برای اینکه این کار به لحاظ اقتصادی عملی شود باید با جهان خارج تعامل داشت و اگر رژيم تلاش کند تا ارتباطاتش را با جهان خارج فقط به سطحی محدود کند که برای حفظ روابط اقتصادی اش ضروری است، ارتباطات دیگر بالاخره راهشان را به درون باز می کنند و یک ناسازگاری شناختی نسبت به کیش رسمی ایجاد می شود. در نهایت رژیم فضا را باز می کند - پرسترویکای اقتصادی منجر به گلاسنوست فرهنگی می شود - و سپس همه موانع در برابر ناسازگاری شناختی فرو می ریزد. تا الان تقریبا روشن است که فروپاشی توتالیتاریسم الزاماً منجر به ایجاد دموکراسی و تکثرگرایی نمی شود. اما این احتمال وجود دارد که یک دولت توتاليتر به یک دولت خودکامه تبدیل شود -و این بدان معناست که پروژه بنیادگرایی برای پوشش بر کل جامعه با شکست مواجه شده است .فرایندهای مشابه را اکنون می توان در چین مشاهده کرد . ( هرچند رژیم این کشور تا کنون با موفقيت تلاش کرده زیر بار اشکال خطرناک تر گلاسنوست نرود.)
این مشکلات به این معنا نیست که توتالیتاریسم در شرایط مدرن غیر ممکن است. توتالیتاریسم ممکن است - اما فقط با هزینه ای گزاف برای جامعه . زیرا جامعه باید خودش را از جهان خارج نه تنها به لحاظ فرهنگی بلکه از نظر اقتصادی هم کنار بکشد و این مصائب فراوانی به همراه خواهد داشت. امروزه کره شمالی بهترین مثال در این زمینه است. این کشور مثال مناسبی برای یک مورد دیگر هم هست - بی تفاوتی نخبگان حاکم نسبت به شرایط فلاکت باری که بیشتر اتباع این کشور مجبور به زندگی در آن هستند. اما حتی اگر انزوای کامل نیز مقدور باشد - بدبختی به کنار - چنین رژیمی احتمالا پایدار نخواهد بود
این مجموعه توسط گروهی از مترجمان به سرپرستی خشایار دیهیمی منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
خشایار دیهیمی در بخشی از مقدمه نسبتا بلند خود بر این مجموعه مینویسد: با اینکه کتابهای این مجموعه فلسفی هستند اما چون فلسفی به معنای خاصی هستند، در عنوان مجموعه به جای لفظ «فلسفه» از «هنر زندگی» استفاده شده است. مجموعه هنر زندگی همچنانکه از عنوان آن هم بر میآید به دو دسته کتاب تقسیم میشود؛ کتابهای نظری «هنر زندگی» و زندگینامهها، زندگینامههای شخصی، یادداشتهای پراکنده و خاطراتی که صرفاً تجربه زندگی هستند.
دیهیمی همچنین در بخش دیگری از مقدمه این مجموعه تصریح داشته است: اینها (موضوعات آثار این مجموعه) مسائلی است که تقریباً همه فیلسوفان هنر، دغدغهاش را دارند: معنای زندگی، خوشبختی، نوعدوستی، سرشت بشر، فضیلت، مبانی ارزشها، شخصیت، همزیستی مسالمتآمیز، ترس، درد، بیمای، ملال و ...
قسمتهایی از این کتاب :
می توان با اطمینان خاطر گفت که توتالیتاریسم در قرن بیستم ناکام ماند. بساط نازی ها، البته با جنگ، به دست نیروهای خارجی برچیده شد. بحث درباره اینکه اگر هیتلر در جنگ پیروز میشد، یا اگر جنگی در کار نبود، کار نازیسم به کجا می کشید، بحثی غیر واقعی است. اما مورد شوروی، آموزنده تر است. توتالیتاریسم شوروی از درون فروپاشید -هیچ تسلیم بی قید و شرطی در برابر ناوگان جنگی آمریکا در کار نبود و از حکومت نظامی متفقین در مسکو خبری نبود. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قطعاً دلایل متعددی داشت، مثل مشکلات ذاتی اقتصاد سوسیالیستی (از جمله ناتوانی در رقابت با ایالات متحده در مسابقه تسلیحاتی )،هزینه های امپراتوری (که در کارزار افغانستان به اوج رسید)، و فساد و خودباختگی نخبگان حاکم. اما ناتوانی رژیم در کنترل ارتباطات بیرونی نیز میزد بر علت شد، چون انحصار ایدئولوژیک رژیم را تضعیف کرد. ابزارهای مدرن ارتباطی اعمال چنین کنترلی را عملاً بسیار دشوار می کند، به خصوص اگر رژیم توتاليتر در پی توسعه اقتصادی باشد. برای اینکه این کار به لحاظ اقتصادی عملی شود باید با جهان خارج تعامل داشت و اگر رژيم تلاش کند تا ارتباطاتش را با جهان خارج فقط به سطحی محدود کند که برای حفظ روابط اقتصادی اش ضروری است، ارتباطات دیگر بالاخره راهشان را به درون باز می کنند و یک ناسازگاری شناختی نسبت به کیش رسمی ایجاد می شود. در نهایت رژیم فضا را باز می کند - پرسترویکای اقتصادی منجر به گلاسنوست فرهنگی می شود - و سپس همه موانع در برابر ناسازگاری شناختی فرو می ریزد. تا الان تقریبا روشن است که فروپاشی توتالیتاریسم الزاماً منجر به ایجاد دموکراسی و تکثرگرایی نمی شود. اما این احتمال وجود دارد که یک دولت توتاليتر به یک دولت خودکامه تبدیل شود -و این بدان معناست که پروژه بنیادگرایی برای پوشش بر کل جامعه با شکست مواجه شده است .فرایندهای مشابه را اکنون می توان در چین مشاهده کرد . ( هرچند رژیم این کشور تا کنون با موفقيت تلاش کرده زیر بار اشکال خطرناک تر گلاسنوست نرود.)
این مشکلات به این معنا نیست که توتالیتاریسم در شرایط مدرن غیر ممکن است. توتالیتاریسم ممکن است - اما فقط با هزینه ای گزاف برای جامعه . زیرا جامعه باید خودش را از جهان خارج نه تنها به لحاظ فرهنگی بلکه از نظر اقتصادی هم کنار بکشد و این مصائب فراوانی به همراه خواهد داشت. امروزه کره شمالی بهترین مثال در این زمینه است. این کشور مثال مناسبی برای یک مورد دیگر هم هست - بی تفاوتی نخبگان حاکم نسبت به شرایط فلاکت باری که بیشتر اتباع این کشور مجبور به زندگی در آن هستند. اما حتی اگر انزوای کامل نیز مقدور باشد - بدبختی به کنار - چنین رژیمی احتمالا پایدار نخواهد بود
مشخصات کتاب اعتقاد بدون تعصب (تجربه و هنر زندگی 15)
مشخصات | |
---|---|
شناسنامه کتاب | |
عنوان : | اعتقاد بدون تعصب (تجربه و هنر زندگی 15) |
ناشر : | نشر گمان |
نویسنده : | پیتر برگر، آنتون زایدرولد |
مترجم : | محمود حبیبی |
نوبت چاپ : | هشتم |
تاریخ انتشار : | 1401 |
نوع جلد و قطع : | شومیز - پالتویی |
تعداد صفحات : | 228 |
شابک : | 9786007289051 |
وزن (گرم) : | 200 |
نوشتن نظر جدید
این محصولات قبلا توسط مشتریان خریداری شده اند شما قصد خرید ندارید؟
شاخهها
- رمان ، داستان کوتاه
- زبان اصلی
- شعر
- تاریخ،فلسفه،سیاست
- ادبیات،نقد ادبی،زبان شناسی
- قرآن،دین،دین پژوهی
- هنر،موسیقی،معماری،عکاسی
- سینما، تئاتر
- فرهنگ و واژه نامه
- روانشناسی،علوماجتماعی،تربیتی
- اقتصاد،مدیریت،حقوق
- کودک و نوجوان
- خانواده،سرگرمی،عمومی
- علمی، فنی، آموزشی
- پزشکی،بهداشت،ورزشی
- لوح فشرده (CD , DVD)
- نشریات
- نقشه،اطلس،جغرافی
- کتابهای 50 درصد تخفیف
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.