(قفل‌گشایی از قدرت احساسات برای کمک به خویشتن ،خانواده و اجتماع)

نویسنده : مارک براکت

   ترجمه : امیر کارون

نویسنده ی کتاب پیش رو با توجه به سلطه و نفوذ گسترده ی احساسات و هیجانات بر جنبه های گوناگون زندگی به ارائه ی مجموعه ای از مهارت ها، تکنیک ها و داستان های واقعی که سبب قفل گشایی و آشکار نمودن قدرت احساسات می شود، می پردازد. او از طریق آموزش شیوه ی درک و استفاده از قدرت جادویی احساسات، به تحقق استعدادهای پنهان افراد، پیشرفت و ترقی آن ها و تشکیل جامعه ای دلسوز و منصف کمک می کند.

گزیده ای از کتاب :

یک روز صبح برای صرف صبحانه می آیید و به همسرتان سلام می کنید اما در عوض به جای احوال پرسی گرم همیشگی با نگاه اخم آلود او روبرو می شوید. اگر واکنش ابتدایی تان در برابر این رفتار همراه با نشان دادن پاسخ باشد، ممکن است تمام روز از او دلخور باشید. یا حتی ممکن است با مهربانی رفتار کرده باشید که این کار هم تنها موجب ادامه بدخلقی او می شود.

در عوض می توان صبر کرد و دلایل مختلفی برای این رفتار در نظر گرفت. آیا او نگران چیزی است و می ترسد آنرا به شما بگوید؟ شاید او از انجام وظایف شغلی اش عصبانی است که هیچ ربطی هم به شما ندارد اما باعث آزار و رنجش او شده؟ این احتمالات به شما یادآوری می کند که او هیچوقت در شرایط عادی بی ادب نبوده پس ناگهان احساس همدلی کرده و به دنبال کمک به او برمی آیید. به این طریق پاسخ های هیجانی شما برای همه تلطیف می شود.

اصول اساسی بازآفر ینی اینگونه است که آگاهانه تصمیم می گیریم تا شرایط را به گونه ای در نظر بگیریم که حداقل افکار منفی را در ذهن مان تولید کنیم یا تلاش می کنیم تا چشم اندازی از فرد مورد نظر در ذهن ایجاد کرده و بهترین افکار را در نظر بگیریم. برای مثال اگر در فروشگاهی یکی از کارکنان بی ادبی کرده و رفتاری تحقیرآمیز داشته باشد می توان فکر کرد که او فرد گستاخی است، یا واقعا مشکلی دارد یا شاید فکر می کند که من پول کافی برای خرید ندارم- همه این ها شما را غیرمستقیم مسئول رفتار او می کند. بجای آن با بازسازی می توانیم فکر کنیم که این مرد باید واقعا از شغلش متنفر باشد یا شاید الان خبرهای بدی دریافت کرده، هردوی اینها ممکن است احساس دلسوزی یا حتی کنجکاوی شما را تحریک کند.